وجود منبسط
جَرّ و مَدّ و دَخل و خرج این نَفَس **** از که باشد جز ز جان پُر هـوس؟
گـاه جیمش میکند، گه حا و دال **** گاه صلحش میکند، گاهی جدال
دَم و بازدم و تصرّفات این نفس از کیست؟ مسلّماً از جان است و جان هر تصرّف و حرکتی از ارادهی الهی است. این جان، آن نفس را گاه به حرف جیم و حا و دال تبدیل میکند و گاهی حرف صلح و گاه ستیز میشود.
در این بیت مثنوی اشاره به مسألهی وجود منبسط به قول حکما یا به قول عرفا، نفس رحمانی شده است. وجود منبسط آن است که بر هیاکل ماهیات و اعیان ثابتات جاری است که این وجود را همان صادر اوّل می گویند، و آن اصل وجود عالم است و روشنی حقّ است که در همه موجودات ساری و جاری است. به عبارت دیگر، در هر چیز به حسب خودش تجلّی کرده است. در عقل به صورت عقل، در نفس، نفس و در جسم به صورت جسم و در عَرَض به صورت عَرَض که اصطلاحاً آن را موجود لابشرط گویند. همانند نَفَس انسان است که در اصل و در مقامِ ذات، صوتی ساده است، امّا در هر مقطعی از مقاطعِ دهان، به یکی از حروف متعیّن میشود و ظاهر میگردد. (شرح مثنوی، زمانی، ج 1، ص 958)