وفات
اخبار از وفات در بهار
مرحوم بهاری با شخصی به نام مشهدی ستار از شهرستان تبریز به شهر بهار حرکت مینمایند. در راه کسالت عارض او میشود و حال و مزاج ایشان دچار مشکل جدی میگردد. آن مرد همراه، در ذهنش خطور میکند یک وقت خدای ناکرده آقای بهاری دچار مرگ نشود که کار انتقال به بهار مشکل میشود. مرحوم بهاری این مطلب را از ذهن او میخواند و بلافاصله میفرماید: نگران نباش من در راه نخواهم مرد، بلکه به شهر بهار خواهیم رسید و چند روزی در آنجا زندگی خواهم کرد و پس از چند روز آنجا خواهم مرد. انشاء الله حادثهای پیش نخواهد آمد.