پنج منقبت

حارث بن ثعلبه به سعد گفت: «آیا چیزی از مناقب علی علیه‌السلام را خودت دیدی؟» گفت: «آری؛ «چهار» چیز دیده‌ام و پنجمی را هم مشاهده کردم که اگر یکی از آن‌ها برایم بود از بهترین اموال دنیا آن را دوست‌تر داشتم. اوّل پیامبر صلی‌الله علیه و آله، ابابکر را برای خواندن سوره «برائت» برای مردم فرستاد ولیکن علی علیه‌السلام را دنبالش فرستاد تا از او بگیرد؛ ابوبکر برگشت و گفت: یا رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله! آیا دربارهٔ من چیزی نازل شده است؟ پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: نه لکن نمی‌رساند آن را مگر کسی که از من باشد (و آن علی علیه‌السلام است).

دوّم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله تمام درهای باز به مسجد النبی را بست الّا در خانه علی علیه‌السلام را، اصحاب گفتند: دستور بستن همه درها را دادی ولیکن در خانه علی علیه‌السلام را نبستی؟! پیامبر فرمود: (من به دستور خدا انجام دادم) نه در را بستم و نه در را باز گذاشتم.

سوّم پیامبر صلی‌الله علیه و آله عمر بن خطاب و مردی دیگر را به‌سوی فتح قلعه خیبر فرستاد و هر دو برگشتند؛ پیامبر فرمود: فردا پرچم فتح را به کسی می‌دهم که خدا و رسول او را و او خدا و رسول را دوست دارد و مدح زیادی دربارهٔ او کرد. بسیاری خواستند که این منقبت را از پیامبر صلی‌الله علیه و آله بگیرند، ولی پیامبر، پرچم فتح را به حضرتش داد و حضرت برنگشت مگر خدا او را با فتح برگرداند.

چهارم روز غدیر خم، پیامبر دست مبارک علی را گرفت و بلند کرد تا این‌که زیر بغل پیامبر معلوم شد، پیامبر در آن لحظه فرمود: آیا من اولی از شما نیستم؟ گفتند: آری؛ پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: هر که را من مولای اویم علی علیه‌السلام مولای اوست.

پنجم پیامبر صلی‌الله علیه و آله علی علیه‌السلام را در خانواده‌اش جانشین کرد، سپس ملحق به پیامبر شد و پیامبر صلی‌الله علیه و آله بدو فرمود: تو از من به‌منزله هارون از موسی هستی مگر این‌که بعد از من پیامبری نخواهد آمد. (الخصال، ج 1، ص 311)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.