پوشاندن
مال و طلا در مثل برای سر، مانند کلاه است. وقتی کلاه بر سر بود، عیب سر را میپوشاند و شخص هیچوقت کلاه را از سر خود دور نمیکند تا معلوم نگردد کچل است.
آنکه زلفان مجعد (موی پیچیده) و زیبا دارد، اگر کلاه از سرش بیفتد زیبایی گیسوان و موهای سرش آشکار گردد.
آنکه مرد حق است، در مثل مانند چشم است که باز بودن آن بهتر است از اینکه پوشیده باشد.
وقتی برده فروش، برده و اسیر را برای فروش میآورد، لباسش را درمیآورد تا معلوم شود عیب و نقصی ندارد.
اگر برده معیوب باشد، هیچوقت صاحبش آن را برهنه نمیکند بلکه با لباسهای رنگین او را میپوشاند تا به خریدار غالب کند.
ور بود عیبی برهنه کی کند؟ **** بل به جامه خدعهای با وی کند
پس به مشتری گوید: این برده خجالت میکشد که او را برهنه کنم از بس با حیاست. صفت آزمندی و طمع چنان بر قلب مالک زده شده است که میخواهد برای پول بدست آوردن، از نظر ظاهربینان عیب را بپوشاند.
اما بندگان خوب، از مال گذشتهاند و صفت آزمندی را از خود دور کردهاند؛ و پوشش خدعه به تن نکنند و در بارگاه الهی دارای مقامی بس بلند هستند چراکه پوشششان الهی است.
ز آنکه درویشان، ورای ملک و مال **** روزیای دارند ژرف از ذوالجلال