چوپان مطیع
ابراهیم ادهم گفت: «به چوپانی گذشتم و گفتم: آیا جرعهای آب یا شیر نزد تو هست؟ گفت: آری، کدام یک را بیشتر دوست داری؟ گفتم: آب. پس با عصایش به سنگ سختی که هیچ شکاف نداشت زد، پس آب از آن جوشید که از برف سردتر و از عسل شیرینتر بود.
من در شگفت شدم. گفت: تعجّب مکن، چون بنده از مولایش اطاعت کند، همه چیز از او اطاعت خواهند کرد». (بحرالمعارف، ج 2، ص 361)