کشش
هر جزئی کششی نسبت به کل خود دارد. میان جزء و کل یک مجانست وجود دارد که سبب اتّصال میشود. ما که جزء هستیم، اگر احساس و ذوق و شوق ما به حضرت علیهالسلام که کل است داشته باشیم، سبب اتّصال روحی ما به ایشان میشود. ما استعداد بالقوّه داریم، امّا کشش ما فرع بر چشش ماست. اوّل چشیدن است بعد کشش میآید؛ گرچه میان ما و حضرت علیهالسلام فرق بسیار است، امّا به خاطر آنکه سرشت ما از زیادی سرشت آنان است، پس میلی بالقوّه به ایشان در همهٔ ما وجود دارد. ذوق ظاهری و عاریتی ناپایدار است، پس باید توسّل جست و جدوجهد کرد تا آن کشش ما به حضرت ولیعصر علیهالسلام باطنی و حقیقی شود.