کشش

ذکر و دعا و تسبیح و مناجات ما صعود به عالم بالا می‌کند. خداوند رحمت عالیه خود را شامل این بندهٔ پایین می‌کند تا به حرکتش ادامه دهد و به کمال برسد. پس کشش‌هایی که از عالم معنی به‌سوی بنده می‌آید، او را وادار می‌کند تا از لذایذ روحی و ذوقی و حالی بچشد و او به طرف محرّک و اصل کشش متوجه و التفات کامل پیدا کند. بنده جزء است و میل به کل دارد. بنده قطره است از دریا آمده و به‌طرف دریا کشش دارد. تقاضای پی‌درپی سبب می‌شود که حقایق و معانی از عالم علوی به پایین آیند و هر کس به‌اندازه ظرفش ارتزاق کند و بچشد و لذت ببرد. حال اگر سالکی دید به چیزی و به کسی و جایگاهی کشش دارد، ولی تناسب و سنخیت و شباهت باطنی با او را ندارد، بلکه ظاهری است، سریع با انصراف از آن‌ها دور شود که کشش‌های ظاهری عاریتی است و دوام ندارد. صیادانی صداهایی از پرندگانی هوایی را درمی‌آورند و پرندگان به خیال خودشان، صدای هم جنس خود را می‌شنوند و به پایین می‌آیند، ولی به دام می‌افتند. این کشش ظاهری، سبب هلاکت آن‌ها شده است. کسی در بیابان، تشنگی بر او غلبه می‌کند و از دور سراب را می‌بیند، به خیالش آب است و کشش به طرف آن پیدا می‌کند و می‌رود، وقتی به آنجا می‌رسد، چیزی نمی‌یابد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.