کلام آخر
در خاتمه چون برخی افراد بعد از وفات استاد سؤال کردند که جناب استاد را چه طور دیدید؟ در جواب اینطور میتوانم بگویم که: وقتی ابوالعلاء معرّی دربارهٔ ملاقات با سید مرتضی «قدّس سرّه» از او پرسیدند که او را چگونه یافتی؟ در پاسخ این شعر را سروده و گفت:
«ای سؤالکنندهای که از حال سید مرتضی از من میپرسی، وقتی به حضورش رسیدم او را مردی یافتم که از هر ننگ و عاری پاکیزه بود. اگر او را درک میکردی درمییافتی که گویا همهٔ مردم در یک مرد و همهٔ ساعات در یکلحظه و همهٔ زمین در یک خانه جمع گردیدهاند (کنایه از عظمت آن بزرگوار است)».
و من هم در مورد ایشان چیزی کمتر از این نمیتوانم بگویم:
صوفی و عابد و زاهد همه طفلان رهاند **** مرد اگر هست به جز عالم ربّانی نیست «سعدی»