اخلاق و عرفان

  • ۱. نفی خواطر به کدام عمل مؤثرتر است؟

    مراقبه

  • ۲. اگر صفات خدا عین ذاتش است، ما ذات را درک نمی‌کنیم، چه طور صفات را درک می‌کنیم؟

    ما ماهیت صفات را در فکر و عقل درک می کنیم و می فهمیم، نه خود صفات و وجود آن را. ما از علت پی به معلول می بریم، از آثار صفات بر برهان لِم به صفات آگاه می شویم.

  • ۳. ملکوت به چه چیزی گفته می‌شود؟

    ملکوت هر چیز روحانیّت و باطن آن چیز است که لطافت دارد و جنبه مادی ندارد.

  • ۴. در دستورات علمای اخلاق برای سلوک صوم، عزلت، جوع، صمت وارد شده است. کدام‌یک از این‌ها در ترقی سالک تأثیر دارد؟

    صوم (روزه)

  • ۵. حکمت چیست که از طرف حق‌تعالی به افراد داده می‌شود؟

    معرفت حقایق اشیاء.

  • ۶. کسی که گوش برزخی‌اش باز شد، لازمه‌اش آن است که چشم برزخی هم باز شود؟

    لازمه‌اش نیست، لکن گوش برزخی، بر اثر باز شدن چشم برزخی مفتوح می‌شود؛ گاهی ارواح را می‌بیند امّا سخنی از آن‌ها نمی‌شنود و یا به عکس، گوش، صدای امام و یا روحی را می‌شنود، اما به چشم برزخی نمی‌بیند.

  • ۷. وجود از وجود حق است و در همه موجودات است به چه نحو می‌باشد؟

    کُنه وجود حق در غایت خفاء است و همه موجودات وجودشان از حق است، حتّی عقرب وجود اصلی‌اش به‌حسب حیات خیر محض است. به تعبیر دیگر وجود همه تابع و اشعه آن وجود حقیقی است.

  • ۸. آیا تجرّد روح از جسم برای افراد حاصل می‌شود؟

    برای اولیاء اتفاق می‌افتد، حتی مرحوم سیّد هاشم حدّاد سه روز حالت تجرّد برایش حاصل شد که البته مکاشفه این طول زمانی را ندارد؛ و با مداومت ذکر یونسیه با شرایطش تجرّد می‌آید.

  • ۹. بعضی حالات و کراماتی دارند و بعد در سنین پیری مثلاً، به امراض جسمانی مبتلا می‌شوند، آیا همه حالات و قدرت‌ها می‌رود؟

    اگر صفتی یا حالی ملکه شده باشد می‌ماند و الّا حالات غیر ملکه‌ای به اندک غفلتی از بین می‌رود.

  • ۱۰. آیا اعمال مقام آور است یا فقط ثواب و اجر صرف است؟

    ما فاعل ما به الوجود هستیم، باید لیاقت پیدا کنیم تا به مقامات برسیم. قرآن زیاد خواندن، نماز شب و امثال این‌ها مقام می‌آورد. چنانکه در قرآن سوره اسراء آیه ۷۹ «مقام محمود» را به سبب نافله شب، خداوند متذکر شده است. چون عبد غفلت نکرد به عمل – نه به قصد ثواب – به مجاور حق می‌رسد که مقامی بلند است.

  • ۱۱. آیا ملاکی میان مکاشفه و معاینه هست که تفکیک شوند؟

    مکاشفه فردِ ادنی و مدت زمانی‌اش کم است و معاینه فرد أکمل و ظهور و بروز دارد، در واقع خود مُشاهَد را کنار خود می‌بیند.

  • ۱۲. آیا بعد از دیدن حقایق و معانی، باز کسی می‌شود به مقامات ظاهری دنیا دل ببندد؟

    اگر کسی واقعاً حقایق را دید، به مطالب صوری و دنیوی دل نمی‌بندد، اگر بست عارف حقیقی نیست و فانی در حق نشده است.

  • ۱۳. آیا بهشت قیامت الآن موجود است؟

    آری.

  • ۱۴. در دعای شعبانیه وارد شده است «اَلحقنی بنور عزّک الأبهج» خدایا مرا به نور ابهج و سرور آور، ملحق کن. آیا این نور ممتاز از دیگر نورهای الهی است؟

    هر اسمی و صفتی یک نور مختص دارد که در تجلّی به آن ظاهر می‌شود، یک جا نور مبین، یک جا نور ابهج که بستگی به قابلیت شخص دارد.

  • ۱۵. بهشت برزخی چه طوری است؟

    شباهتی به زندگی دنیا دارد، اینجا مُلکی و مادی است، آنجا اهل برزخ به حقایق ملکوتی متنعّم هستند.

  • ۱۶. در بعضی روایات وارد شده است که پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «اَنَا وَ کافِلُ الیَتیمِ کهاتین فی الجنّة» من و کسی که یتیمی را اطعام دهد در بهشت با هم یا در ردیف هم هستیم. آیا واقعاً این‌طور است؟

    پیامبر به مقام کلّ و فوق همه است، در یک جزء از هزاران جزء این شخصی که یتیمی را اطعام داده همراه پیامبر، آن هم در طول، نه در عرض می‌باشد، به خاطر عظمت و بزرگی عمل اطعام به بی پدران، این درجه داده می‌شود.

  • ۱۷. طیّ الارض چیست؟

    طیّ الارض مراتبی دارد برای ائمه علیهم‌السلام به معنای پیچیدن زمین و برای غیر آن موکّلی از فرشته یا جنّ مؤمن، انسان را سیر می‌دهد.

  • ۱۸. آیا تخلیه و تحلیه و تجلیه در طول هم هستند یا عرض هم‌اند؟

    مرحوم آقا سید علی قاضی می‌فرمودند: با تخلیه، تحلیه و تجلیه خواهد آمد.

  • ۱۹. عده‌ای از سالکین زحمت می‌کشند، ولی پیشرفت آنان کم است. مشکل کار چیست؟

    ظرف بعضی از اوّل بزرگ و ظرف وجودی افرادی از اوّل کوچک است، آنان که زحمت می‌کشند احتمال دارد ظرف آنان کوچک، لذا بهره‌شان هم قلیل است؛ و یا مقتضی ندارد و شرایط جمع نیست!

  • ۲۰. نظر مبارک درباره سالکینی که این در و آن در می‌زنند، چیست؟

    عرفاء سالک متلوّن را نمی‌پذیرند، وقتی سالکی به استادی کامل مربوط شد باید تحت اشراف او به مجاهدات نفسانی بپردازد و الّا با این در و آن در زدن، به جایی نخواهد رسید.

  • ۲۱. بهترین کار برای سالک در کدام‌یک از اعمال عبادی است؟

    بهترین آن سجده است مانند ذکر یونسیه «لا اله إلّا أنت سبحانک انّی کنتُ من الظّالمین» یا ذکر سجده حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام «عَظُمَ الذّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ العَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ».

  • ۲۲. وقتی مرید محو استاد کامل می‌شود مانند بعضی شاگردان آخوند ملّا حسینقلی همدانی، یا مانند مولانا در شمس تبریزی، آیا به نحو مجاز است، یا مجذوب به حقیقت است؟

    مجذوب محو استاد (و معشوق) می‌شود به حقیقت و آثار هم دارد. چنان‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «انّ الّذین آمَنُوا وعملوا الصّالحات سَیجْعل لَهُمْ الرّحمن وُدّاً) آنان که به خدا ایمان آوردند و عمل نیکو انجام دادند، خداوند رحمان آن‌ها را محبوب می‌گرداند. (مریم،۹۶)

  • ۲۳. ترک خواب بین الطلوعین یا بیداری در سحر کدام أفضل است، برای کسی که طاقت یکی را دارد؟

    بیداری سحر أفضل است.

  • ۲۴. قالب مثالی انسان و روح یکی است یا دوتا؟

    ما چه طور همدیگر را می‌بینیم، صورت را می‌بینیم حقیقت را نمی‌بینیم. ما ارواح را در قالب مثال، نه حقیقت آن را می‌بینیم.

  • ۲۵. برای حدیث نفس گفتن کدام ذکری خوب است؟

    گفتن تهلیل (لااله‌الاالله).

  • ۲۶. برای سالکین ترک حیوانی برای مدّتی موضوعیت دارد؟

    آنچه برای سالک مبتدی لازم است ترک انواع شهوت و هر چیزی که جنبه صفات بهیمی داشته باشد، برای تمرین و پرورش روح (که البته مزاج نباید ضعیف باشد) نافع و لازم است.

  • ۲۷. به چه معیاری می‌توان فهمید که شخص از نفس گذشته است؟

    اگر قلباً از مال دنیا گذشته باشد.

  • ۲۸. آیا خلسه (یعنی در خود فرورفتن و خالی کردن ذهن از هر چیز غیر حق) برای سالکین لازم است؟

    بعضی اساتید عرفان دارای خلسه‌های طولانی بودند و بهتر آن است که چشم بسته باشد و در جای خلوت نشسته و افکار از همه جا به دور و فقط به حق مشغول باشد؛ و لازمه‌اش آن است که از هر نوع تعیّن و تقیّد ذهن را خالی کند.

  • ۲۹. عده‌ای از بزرگان عرفان دارای مکاشفات بسیار بودند، سرچشمه آن از کجاست؟

    مکاشفات از صفای باطن برمی‌خیزد.

  • ۳۰. نظر جنابعالی درباره فناء فی الله چیست؟

    هر وقت عبد تمام کارهایش برای خدا شد و خودیت خود را ندید، فانی فی الله می‌شود و محو در معبود می‌گردد.

  • ۳۱. بعضی حُزن را بهتر از فکر می‌دانند، گویند فکر اختیاری است و حزن طبیعی و جبّلی انسان است، آیا درست است؟

    حُزن فرع و شعبهٔ تفکّر است، چون فکر می‌کند و به کارهای گذشته و ناکامی‌های خود می‌نگرد، حزین می‌شود. در نتیجه تفکّر بالاتر و حزن منشعب از فکر است.

  • ۳۲. آیا عرش و کرسی و لوح و قلم و مانند این‌ها همه چند چیز مجزّا و بدون ارتباط هستند، یا یکی‌اند و کنایاتی از علم و قدرت خدا می‌باشند؟

    این‌ها یک چیزند لکن در هر مرحله از ظهور و هر نشئه‌ای جلوهٔ قدرت و علم هستند و اسمی به خود می‌گیرند، مانند روح و نفس و قلب که به یک چیز اشاره دارد ولیکن در مراتب و ظهورات اسمی می‌گیرند.

  • ۳۳. در رتبه حقیقت انسانی، اسمائی همانند فؤاد، نفس، قلب، روح و… را نام‌گذاری کرده‌اند، آخرین مرتبه ترقی جان انسانی کدام است؟

    سرّ آخرین مرحله معنوی جان انسانی است.

  • ۳۴. عده‌ای خیلی مقیّد به رعایت اغذیه مانند چای کم‌رنگ خوردن و نظیر این‌ها هستند. آیا در قدرت روح و انسانیّت تأثیر دارد؟

    با آمدن مرگ مقدّر، همه رعایت‌های جسمانی پایان می‌پذیرد. عمده‌اش رعایت اغذیه روحانی است که پایان ندارد و تأثیر آن همیشگی است.

  • ۳۵. آیا زنان به مقامات عرفانی بلند می‌رسند؟

    ممکن است ولی تا به حال در ایران و عراق ندیدم و نشنیدم.

  • ۳۶. فناء عبد، کی تحقق می‌پذیرد؟

    آن‌وقت که اراده و عملش لله شد.

  • ۳۷. سالک به چه مرتبه از سلوک باید برسد تا دستگیری از دیگران کند؟

    به مقام کشف و شهود.

  • ۳۸. شما کسانی را دیده‌اید که به مقام فنا رسیده باشند؟

    بلی مرحوم سید علی آقا قاضی و سید هاشم حداد.

  • ۳۹. صحو بهتر است یا سُکر؟

    صحو که بیداری است، بهتر است.

  • ۴۰. چه کار کنیم تا با خدا رفیق شویم؟

    حالت توجه به او داشته باشید تا با خدا رفیق شوید، نه او رفیق است بلکه شفیق هم می‌باشد.

  • ۴۱. اذکاری که مدت زمانی‌اش زیاد طول می‌کشد آثار آن کی و چه وقت ظاهر می‌گردد؟

    در اذکاری مانند ذکر «یاحیُّ یا قیّوم» همان روزهای سوم و چهارم حجاب‌ها کنار رفته و چشم بصیرت باز می‌شود که رؤیت آن‌ها حدّ و حصر ندارد.

  • ۴۲. چه چیزی باعث رشد معنوی می‌شود؟

    تقوا، نه صورت تقوا بلکه حقیقت تقوا را داشته باشد.

  • ۴۳. آیا برای ترقی استعداد ذاتی شرط است؟

    همه استعداد دارند لکن توفیق الهی باید شامل حال شود، شقاوت مقتضی است نه علت تامه، چه آن‌که همه ذاتاً ظرفیت دارند.

  • ۴۴. برای رسیدن به راه واقعی چه چیزی لازم است؟

    استقامت. «انّ الّذین قالوا رَبَّنَا الله ثُمَّ استقامُوا تتنزّل علیهم الملائکة»(فصلت،۳۰) با زحمت و استقامت می‌توان به‌جایی رسید و الّا نخواهد رسید.

  • ۴۵. خلاصه و لُب همه سلوک در چه چیزی جمع می‌شود؟

    ترک ما سِوَی الله.

  • ۴۶. ارتداد اهل سلوک آثاری هم دارد؟

    ارتداد برای کسی است که این راه را رفته و بعد برگشته است «آمَنُوا ثُمَّ ارْتَدُّوا» چنین اشخاصی چوب (الهی) می‌خورند و حدّی (در معنا) همانند شمشیر دارند.

  • ۴۷. آیا غیر مؤمن در برزخ لقاء حق را درک می‌کنند و فرجی هم نصیبشان می‌شود؟

    با رفتن حُجب و دیدن ملکوت آن عالم، بالنسبه به آنان قسمی از لقاء برایشان حاصل و حتّی فرجی هم می‌شود.

  • ۴۸. آیا فناء فی الله دائمی در افراد ممکن است؟

    درباره امامان که مقام جمع‌الجمعی و ولایت مطلقه دارند جای صحبتی نیست، لکن در غیر ایشان مشکل است، چه ادامه فناء لازمه دارد که زن و بچه و خانه و… را رها کنند.

  • ۴۹. ذات حق در دنیا درک نمی‌شود، در آخرت چه طور؟

    ذات حق در قیامت تجلّی می‌کند امّا چون غیر واجب متناهی است درک نامتناهی نکند؛ و کُنه ذات را هم در آخرت درک نمی‌کند.

  • ۵۰. تجلّی به چه صورت ظهور پیدا می‌کند؟

    تجلّی ظهور حق در اشیاء و امکنه است که به رؤیت دیده می‌شود و به سمع استماع می‌شود، چنانکه صدا از درخت شنیده شد «انّی أنا الله»؛ و تجلّی در کوه موجب شد که موسی علیه‌السلام بی‌هوش شود «فَلَمّا تجلّی رَبُّهُ للجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً»(اعراف،۱۴۳). تجلی هم درجات مختلف دارد.

  • ۵۱. الهام جایش در کجاست؟

    جای ظهور الهام قلب و صدر است.

  • ۵۲. آیا احتمال دارد مکاشفه طولانی هم بشود؟

    بلی، امّا نه خیلی زیاد.

  • ۵۳. معراج با جسم و روح آیا برای عارفان اتفاق می‌افتد؟

    بعید است، ولی معراج روحی برای خیلی از اولیاء به ظهور پیوست.

  • ۵۴. مرض گاهی به خدا و گاهی به بنده نسبت داده می‌شود. کدام درست است؟

    وجود مرض و فقر از حق است، امّا ماهیتش که اسباب باشد از طرف بنده است.

  • ۵۵. «اَلسّعید سَعیدٌ فی بطن اُمّه والشّقیّ شقیّ فی بطن اُمِّـهِ» وارد شده است و مولانا در مثنوی می‌گوید:

    رگ رگ است این آب شیرین و آب شور **** در خلایق می‌رود تا نفخ صور

    آیا ریشه واصل را منظور است یا جهت عملی که بعداً از قوّه به فعل باید برسد؟

    سعید و شقیّ به صفات و آینده نیست، به ذات است یعنی سعید در مکنون ذاته سعید است نه بعداً.

  • ۵۶. فناء فی الله یعنی چه؟

    خود را لاشیء دیدن، در خدا فانی شدن و هیچ حول و قوّه ای را از خود ندیدن را گویند.

  • ۵۷. آیا فنا و مرگ در مجرّدات هست، چنانکه درباره اجنّه شنیده شده است؟

    بلی «کلُّ مَنْ عَلَیها فان» (الرحمن،۲۶) مجرّدات را هم می‌گیرد حتی شامل اسرافیل بعد از دمیدن صور هم می‌شود.

  • ۵۸. در «اَوّلُ ما خَلَقَ الله» عقل، لوح، قلم، نوری و امثال این‌ها آمده است. کدام اوّل است و تعدّد چیست؟

    حقیقت «اَوّلُ ما خَلَقَ الله» نور پیامبر صلی‌الله علیه و آله است که در مراتب و شئون همراه او عقل و لوح و قلم هم آمده است.

  • ۵۹. در برزخ از ایمان محض و کفر محض سؤال می‌شود. پس از عموم چه طور سؤال می‌شود؟

    درست است که از عموم صرف‌نظر می‌شود، ولیکن برای همگان (حتی مستضعفین بعد از طیّ مراحل) پرسش می‌باشد، ولی نوع سؤال فرق می‌کند.

  • ۶۰. ظهور این عالم از ذات است یا صفات؟

    ظهور در همه اعیان ممکنه از ذات و صفات است. آنچه تقدیر شده و در علم حق نوشته شده بود، در اینجا پدیدار شد.

  • ۶۱. نوشته‌اند یکی از عرفا نفسش سال‌های متمادی آب سرد می‌خواست و به خواسته نفس اعتنائی نمی‌کرد. آیا در مجاهدات نفسانی، این عدم اعتنا به خواهش نفس مهم است؟

    خیلی مهم است که به نفس بها نمی‌داده است!

  • ۶۲. بعضی اهل معرفت را برای نماز شب و سحر بیدار می‌کنند، بیدار کننده کیست؟

    هم ملک و هم جنّ مؤمن، مؤمنین را برای نماز شب بیدار می‌کنند.

  • ۶۳. جسم مریض می‌شود آیا بر روح تأثیر می‌گذارد، به این معنا که حتی جلو کشفیات را بگیرد؟

    همانند راکب و مرکوب مرتبط هستند، کسالت جسم در روح تأثیر می‌گذارد و مانع از مکاشفات هم می‌شود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.