کیفیت سیر انسان
۳۱۷. بدان اول که تا چون گشت موجود **** که تا انسانِ کامل گشت مولود
بدان که انسان چون به وجود آمد و کامل الخلقه شد، اول نقطه پیدایش، به تولد او انجام گرفت.
۳۱۸. در اطوار جمادی بود پیدا **** پس از روح اضافی گشت دانا
تطوّرات تولد او از جمادی به نطفه و علقه (خون بسته) و مضغه (گوشتکوبیده) پس از چهار ماه مستعد شد تا روح اضافی از خداوند، بر او دمیده شد و قابلیت علم، در او به ظهور رسید.
۳۱۹. پس آنگه جنبشی کرد او زقدرت **** پس از وی شد زحق صاحب ارادت
پس از دمیدن روح، جنین از قدرت الهی به حرکت در آمده و بعد صاحب اراده میشود. سپس از رحم به دنیا میآید.
۳۲۰. به طفلی کرد باز احساس عالم **** در او بالفعل شد وسواس عالم
چون به دنیا آمد، بر اثر غرائزی که در او بود، بهطرف مشتهیّات میل پیدا نموده و از بالقوه به فعل آمد و از وسوسه نفسانی، طالب طبیعت شد.
۳۲۱. چو جزویّات شد در وی مرتب **** بکلّیات ره برد از مرکّب
چون انسان به وسیله قوا و حواس، جزئیات را درک نمود، آمادگی پیدا کرد تا به قوه عقل و نطق، کلیّات را بداند؛ یعنی از قواعد جزئی به قواعد کلی و مجهول پی ببرد.
۳۲۲. غصب گشت اندر او پیدا و شهوت **** وز ایشان خاست حرص و بخل و نخوت
دو قوه شهوت و غضب در او پیدا شد و از این دو، صفات رذیله دیگری مانند حرص، بخل و خودپرستی منشعب شد.
۳۲۳. به فعل آمد صفت های ذمیمه **** بتر شد از دد و دیو و بهیمه
چون صفات مذموم حیوانی در انسان پیدا شود، از دردندگان و جن و حیوانات بدتر می شود.
۳۲۴. تنزل را بود این نقطه اسفِل **** که شد با نقطهٔ وحدت مقابل
چون صفات مذموم حیوانی در انسان پیدا شود، از درندگان و جن و حیوانات بدتر میشود.
۳۲۵. شد از افعال کثرت بینهایت **** مقابل شد از این رو با بدایت
چون انسان تنزل میکند به پایین قوس دایره وجود میرسد که در مقابل نقطه وحدت، قوس صعود قرار میگیرد.
۳۲۶. اگر گردد مقید اندرین دام **** به گمراهی بود کمتر ز انعام
اگر انسان در دنیا به دام صفات مذمومه گرفتار شود، در گمراهی از چهارپایان پستتر گردد. (اعراف:۱۷۹)
۳۲۷. وگر نوری رسد از عالم جان **** زفیض جذبه یا از عکس برهان
اگر از عنایت الهی، نور هدایت نصیب انسان گردد یا از راه جذبه و یا از راه دلیل و حجت، فیض شامل حال انسان شود.
۳۲۸. دلش با نور حق همراز گردد **** وزان راهی که آمد بازگردد
اینچنین بندهای دلش با نور حق هم راز گشته و از نقطه وحدت آمده و با عبور از کثرات و منازل، سیر صعودی را بپیماید و به همان مبدأ بازگردد.
۳۲۹. ز جذبه یا ز برهان یقینی **** رهی یابد به ایمان یقینی
اگر از جذبه با دلیل یقینی که راه انبیاء بوده نصیبش گردد، به ایمان یقینی راه یابد.
۳۳۰. کند یک رجعت از سجّین فجّار **** رخ آرد سوی علّیین ابرار
به جذبه و برهان یقینی، انسان از زندان طبیعت سخت برمیگردد و بهسوی مقامات عالیه ابرار، ترقی و وصول یابد. (مطففین: ۲۲-۱۸)
۳۳۱. بتوبه متصف گردد در آندم **** شود در اصطفا زاولاد آدم
انسان به مقام علیین وقتی خواهد رسید که اول به توبه از معاصی متصف گردد، آن وقت همانند حضرت آدم علیهالسلام که توبه کرد و برگزیده شد، از اولاد حقیقی حضرت آدم علیهالسلام میشود.
۳۳۲. ز افعال نکوهیده شود پاک **** چو ادریس نبی آید در افلاک
وقتی قلب از افعال ذمیمه مانند حرص، حسد و… منزه شده و صفا پیدا کرد، مانند حضرت ادریس پیامبر علیهالسلام (فرزند شیث پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم) خداوند او را به آسمان برده و به قرب الهی رسید.
۳۳۳. چو یابد از صفات بد نجاتی **** شود چون نوح از آن صاحب ثباتی
سالک چون از صفات ناپسند نجات پیدا کرد، همانند حضرت نوح علیهالسلام که ۹۵۰ سال مردم را به حق دعوت کرد و آنها نمیپذیرفتند، صاحب ثبات قدم و استقامت گردد.
۳۳۴. نماند قدرت جزویش در کل **** خلیل آسا شود صاحب توکل
بعد از پاک شدن از صفات بد و ثبات قدم، دیگر هیچ قوهای را از خود ندانسته و همه قدرت را از حق بداند و همانند حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام بدون توجه به اسباب، صاحب توکل واقعی گردد.
۳۳۵. ارادت با رضای حق شود ضمّ **** رود چون موسی اندر باب اعظم
اراده سالک که با رضای خداوند منضم و همراه شد، همانند موسی علیهالسلام به مقام رضا بازگشت کند.
۳۳۶. ز علم خویشتن یابد رهائی **** چو عیسیّ نبی گردد سمائی
سالک چون علم خویش را در علم حق محو کند، مانند حضرت عیسی علیهالسلام پیامبر، مظهر علم آسمانی حق میشود.
۳۳۷. دهد یکباره هستی را به تاراج **** درآید از پی احمد به معراج
بالاتر از اینها، وقتی سالک، هستیِ افعال و صفات را از خود ندید و محو کرد و همه را از آنِ حق دانست، با این دید شهودی، در پی رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم به معراج روحانی از فنا به بقا رود.
۳۳۸. رسد چون نقطهٔ آخر به اوّل **** در آنجا نِی ملک گنجد نه مرسل
عارف چون به سیر عروجی از نقطه آخر (که انسان آخر تنزلّات) به مقام احدیّت برسد که فناء قطره با دریاست، در آن مقام، هیچ ملک و پیامبری یعنی من و اوئی وجود نخواهد داشت.