یکی

یکی صد زاری می‌کند بر در که به خانه لحظه‌ای راه دهند، می‌گویند: البته راه نیست. یکی می‌زارد که ساعتی رها کنید تا برون روم. می‌گویند: نه. یکی در حق یک نفر از امت محمد صلی‌الله علیه و آله دعا می‌کرد: که خدا تو را جمعیت دهد. گفت: هی هی، این دعا مرا مکن، دعا کن یا رب جمعیت را از او برگیر، تفرقه‌اش ده که من عاجز شدم عفج (تباه) در جمعیت شدم.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.