بیتابی (جزع)
اکثر بیتابی و شکوه و فریاد کردن و دلتنگیها برای امور دنیوی است که بر انسان وارد میشود نه برای امور آخرتی! فرد چون از درجات ایمان و یقین، کم به او رسیده است صبر را از دست میدهد. در فقدان هر چیزی بیتابی میکند و از حوادث غیرمترقّبه ملول میشود و پیراهن شکایت را میپوشد و از زبان دل، آزردگی خاطر را ظاهر مینماید. صاحب این مرض چون حکمت را نمیفهمد و اثر وضعی اعمال گذشته را درک نمیکند؛ حالا قضا و قدر را زیر سؤال و برای خود تلخی و انتقاد را به بار میآورد و نمیداند اگر بر بلایی صبر کند اجر هزار شهید برای او نوشته میشود. صبر بر اداء واجبات سیصد درجه و صبر در برابر محرّمات ششصد درجه است ولی برای صبر بر مصیبت، نهصد و اجر هزار شهید مینویسند که خیلی قابلتوجّه است، امّا با شکوه و شکایت همه درجات را از بین میبرد. پس صاحب این بیماری در تحصیل شکیبایی بکوشد و آرامش را استمداد کند و در عمل همانند صابران باشد. ذهن را از کدورت پاک و از اشکال به قضا و قدر دور بدارد و در امور غیرمترقبه حکمت و مصالح مخفی را در نظر بگیرد و بداند اگر بنا بر راحتی و خوشی مطلق بود دیگر اجر و مقام و ثواب معنایی نداشت و همچنین با جزع در هیچ امتحانی از فوت اولاً مرض عیال، تصادف برادر…نهتنها راهحلّی پیدا نمیکند بلکه بر ازدیاد درد و بیتابی میافزاید. تازه اولاد امانت الهی بوده و به صاحبش (خداوند) بازمیگردانده شده مذموم است که انسان به خدا شکایت کند؛ و این نکته را در ذهن نگه بدارد که همهچیز به قانون طبیعی – از اول خلقت تا آخر -در معرض زوال و استهلاک و از بین رفتن میباشد؛ آنچه نزد خداست باقی است. در قیامت که همهچیز معلوم و مشهود خواهد شد، اگر شخص در مصیبت بدن و مال و فرزند صبر کرده باشد، خداوند میفرماید: شرم میکنم نامه عملش را بگشایم یا ترازویی برایش برپا کنم.