برهان
برهان در لغت به معنای واضح و روشن است؛ و در اصطلاح عبارت است از قیاسی که مقدمات آن از قضایای یقینی، اَعَم از ضروری و نظری، تألیف و ترکیب شده باشد؛ و نتیجه قیاس برهانی، نتیجهای یقینی خواهد بود.
برهان اِنّی
برهان اِنّی یا استدلالی و آن پی بردن از وجود معلول به وجود علّت است.
برهان انِّی یا برهانان، برهانی است که در آن از وجود معلول به علّت پی برده میشود؛ یعنی از آثار صانع به وجود صانع پی برده میشود.
مثلاً من معلول هستم، مادرم علّت است. تخممرغ معلول است و علت مرغ است.
یا وقتی جایی آتش میگیرد؛ این سوختن معلول آتش است. همینطور حرکت همه سیارات معلولید قدرت خداست.
در سوره غاشیه آیات ۱۷ تا ۲۰ فرمود: «اَفَلا ینظرون اِلَی الاِبلِ کیف خُلِقَت وَ اِلَی السَّمآءِ کَیفَ رُفِعَت وَ اِلَی الجِبالِ کَیفَ نُصِبَت وَ اِلَی الاَرضِ سُطِحَت: آیا به شتر نمینگرند که چگونه آن را آفرید و به آسمان که چگونه آن را برافراشتهاند و به کوهها که چگونه آن را برگماردهاند و به زمین که چگونه آن را گستردهاند؟»
گر تو او را می نبینی در نظر **** فهم کن آن را به اظهار اثر (مثنوی)
تن به جان جُنبد، نمیبینی تو جان **** لیک از جنیدنِ تن، جان بِدان
علمالیقین، یقینی است که از طریق برهان پدید میآید و برهانِ اِنّی بر اثبات واجبالوجود در سراسر عالم گیتی پدیدار است.
علوم استدلالی از طریق برهان اِنّی است که از اثر به مؤثر پی بردن است و چون آثار شیئی در معرض فنا و زوال است، این است که دانشی که از این قبیل آثار پدیدار میگردد، در معرض فنا و زوال خواهد بود.
برهان لِمّی
برهان لِمّی یا تعلیلی و آن پی بردن از وجود علّت به وجود معلول است.
برهان لِمّی یا برهان لِمّ، برهانی است که در آن از علّت به وجود معلول پی برده میشود.
مثلاً پدر تو علّت است و تو میشوی معلول یا تخم در زمین علّت است و شاخ و برگی که مشاهده میشود معلول است. همینطور؛ سیل معلول است و علّت آن، آن باران شدیدی است که سرعتش زیاد است.
از امیرالمؤمنین علیهالسلام سؤال شد: شما خدا را بهواسطه محمّد صلیالله علیه و آله شناختی یا محمّد را به خداوند شناختی؟
حضرت فرمود: «خدا را بهواسطه محمّد صلیالله علیه و آله نشناختم، وَ لکن محمّد را به خداوند عزّوجل شناختم. هنگامیکه او را خلق کرد و اندازهها را در او قرار داد؛ پس شناختم آن حضرت مدبّری است مصنوع که خداوند او را با اراده و تدبیر خویش الهام و شناسانده، چنانکه خود را به ملائکه شناساند و طاعت خویش را به آنان الهام نمود.»
برهان صدّیقین
استوارترین برهان بر اثبات ذات حقتعالی برهان صدّیقین است و آن برهانی به شیوه برهان لِمّ یعنی به روش استدلال از علّت به معلول است.
در این برهان از وجود خدا (= علّت) وجود موجودات (= معلول) اثبات میشود.
برهان صدّیقین روشی است که از تأمّل در نفس به وجود میآید بیآنکه نیاز به لحاظ کردن و مدد گرفتن از پدیدهها باشد، وجود واجب اثبات میشود.
سبب نامگذاری این برهان به صدّیقین آن است که روش استدلال انبیاء و اولیاء الهی که جمله نیکان و صدّیقین هستند و همانا شیوه تأمّل در هستی به قصد اثبات هستی مطلق است.
برهان صدّیقین، برهانی است که از ذات به ذات میرسند و از وجود واجب تعالی به او میبرند. به این صورت که ذاتش، ذاتش را اثبات میکند. (در ابتدای دعای صباح از امیرالمؤمنین علیهالسلام مفاتیح جنان است که: یا مَن دَلَّ عَلی ذاته بذاتِه: ای آنکه راه نماید بر هستیاش بهوسیله خودش)
از ذات خداوند، صفات او اثبات میشود و از صفاتش، افعالش اثبات میگردند.
به تعبیر دیگر، در اینجا ممکنات و مخلوقات واسطه اثبات وجود او نیستند؛ بلکه خود ذات او دلیل بر ذات پاکش میشود و مصداق آیه ۱۸ آلعمران: «شَهِدَ الله اَنَّهُ لااِله اِلّاهو: خداوند گواهی میدهد که هیچ خدایی جز او نیست.»
خداوند در سوره فصّلت ۵۳ فرمود: «سَنُرِیهِم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی انفسِهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ اَنَّهُ الحَق: به زودی نشانههای خویش را در گسترهها بیرون و پیکرههای درونشان نشانِ آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است.» یعنی اسماء و صفات و افعال را در انفس و هم در آفاق (غیر نفس) روشن میکنیم تا همه بدانند که او حق است.
از امام سجاد علیهالسلام در دعای ابوحمزه آمده: «بِکَ عَرَفْتُکَ وَ اَنْتَ دَلَلْتَنی عَلَیْک وَ دعوتنی اِلَیْکَ وَ لولا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ.»
عارفان بِالله، خدا را به خدا میشناسند و آثار را حجاب او میدانند و این عالیترین مرتبه خداشناسی است.
برهان صدیقین در معرفت خدای سبحان است که از ذات خداوند به او پی میبرند.