شیخ جعفر شوشتری
از نادر افرادی که در منبر و وعظ صاحب نَفَس بود و کلامش در مستمع تأثیر میگذارد، شیخ جعفر شوشتری (متوفی ۱۳۰۲ هـ. ق) بود. در شرح احوالش نوشتهاند، بعد از مراجعت از نجف به وطنش شوشتر، مشغول ارشاد میشود؛ اما ضعیف بودن حافظه سبب میشد که بالای منبر تفسیر صافی و روضه الشهداء کاشفی را از رو برای مردم بخواند! یک سال گذشت؛ ماه محرم هم در پیش بود. خودش میگوید: فکر کردم تا کی برای مردم از روی کتاب موعظه و مصیبت بخوانم. پس متوسل شدم؛ و بر اثر خستگی و نگرانی به خواب رفتم. در عالم خواب دیدم در زمین کربلا هستم، چشمم به خیمهای افتاد که برافراشته بود و دشمنان در مقابل خیمه ایستاده بودند. جلو رفتم و داخل خیمه شدم، دیدم امام حسین علیهالسلام نشسته بودند. بعد از سلام مرا نزد خود جای دادند و به حبیب بن مظاهر فرمودند: فلانی مهمان ما میباشد، از او پذیرایی کنید. آب نزد ما پیدا نمیشود، ولی آرد و روغن موجود است، برایش طعامی درست کنید. حبیب بن مظاهر از جای برخاست و بعد از چند لحظه به داخل خیمه آمد و طعامی پیش من گذاشت. فراموش نمیکنم که قاشقی هم در ظرف طعام بود؛ چند لقمه از آن طعام بهشتی را خوردم، بلافاصله از خواب بیدار شدم. دریافتم که از برکت آن، علم و حافظه و الهامات بینظیری به من داده شد. کتاب «خصائص الحسنیه» درباره امام حسین علیهالسلام که بسیار ارزنده است، از قلم اوست؛ و تأثیر مواعظ او در منبر، زبان زد خاص و عام شد.