آمال
دل بستن به دنیا و داشتن آرزوهای دراز و اکتفا به دنیای نقد اما اعتباری از جمله امراضی است که انسان را از یاد مرگ غافل میکند و منجر به هلاکت انسان میشود. اندیشه گرفتن کارخانه، ماشین، باغ، اموال فراوان، رفتن به مسافرتهای دوردست، رسیدن به ریاست، من باشم و نبیرهها و نتیجهها را ببینم همه و همه از آرزوهای نسیهای است که انسان در ناکامی آن گیر میکند. بعضیها سالی چند مرتبه به کشورهای اروپایی سفر میکنند و بدن خود را چک میکنند که مبادا مبتلابه مرضی باشند غافل از آنکه این تن فانی است و روح باقی و باید در سلامتی روح کوشید بیشتر اهل جهنّم فریادشان از سوف یعنی تأخیر انداختن است که در دنیا میگفتند: بعداً خود را اصلاح میکنیم. بعداً مالمان را پاک میکنیم. بعداً دنبال عبادت میریم. بعداً قرضها را به اهلش میپردازیم. صاحب آرزوهای دراز ابتدا باید در کوتاه کردن افکار پوچ بکوشد که پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «چون صبح کردی به فکر شب مباش، چون شب کردی به فکر فردا مباش. چون نمیدانی نامت در چه گروهی نوشتهشده است.» علاج در جوانی بسیار بهتر از پیری است؛ چه آنکه در پیری حرص و طول آمال بیشتر میشود. مبتلابه آمال باید فکر خود را مشغول صفات حمیدهو کارهای خیر کند و به قبرستانها بسیار برود و ببیند جایگاه آخر دنیا قبرستان است و واقعاً مرگ حتمی است و شوخیبردار نیست. از مجالست اهل دنیا و آرزو پرهیز کند که شیطان بر دلهای آنان حاکم است. تاریخ گذشتگان را مطالعه کند ثروتمندان با همه دارایی و مقام به کجا رفتند و از آثارشان چه مانده است و به خاطر داشته باشد که تکرار تاریخ برای همگان است مبادا بر سر او آنچه بر سر دنیاپرستان آمده بیاید.