آه
چون حضرت محبوب، در پردهٔ غیبت پنهان است و روز ما از فراقش، شب سیاه است. پس شب شام غریبان است و آه از درون جان ما بلند است. چون حضرت، در روزگار طولانی، اعمال ناشایستهٔ دوستان و زیادی ظلم و بیعدالتی را میبیند، انگار آه از سینهٔ مبارکش برمیخیزد. او از این دنیای دون، داغی، سینهاش را فراگرفته و دیدهاش در معنی، همانند ابر بهار میبارد و به جای اشک، خون از دیدهاش میچکد.