آگاهی استاد از ولایت خود
در اینکه استاد طریق از کجا بداند به این ولایت و مقام رسیده تا سالکان را پیشوایی کند جای بحث است.
عدهای گویند تا یقینی صد در صد نباشد، مدعی خواهد بود. گروهی گویند: با عنایات و کوشش به مقام استادی رسند ولی مشکل کار در عُجب است و آن هم فضل الهی او را مصون میدارد.
حافظ میگوید:
در دم نهفته به ز طبیبان مدعی **** باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
آفات در استادیت این است: که ولی خود را به چشم خودی میبیند. اگر از او کرامتی ظاهر شود بیم خواهد داشت که مبادا مکر باشد و بیم که همواره با اوست ممکن است او را به پرتگاه بکشاند و سرانجامش به خلاف حالش گردد.
حافظ گوید:
بروای زاهد خودبین که ز چشم من و تو **** راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
اما آنهایی که به کرامت و عنایت خاص بهرهمندند، سرانجام کار خود را نیک بینید. وقتی پیامبر و امام معصوم خبر داد که چند نفر از یاران او اهل بهشت هستند، این آگاهی از عاقبت کار، در رفتارشان اندک تغییری نداد. (دکتر احمد رجایی، فرهنگ اشعار حافظ ص ۸۷)
پیامبر فرمود: بهشت مشتاق چهار نفر میباشد: علی علیهالسلام و عمار و ابی ذر و مقداد (عیان الشیعه ۱/۳۲۶) و در روایتی دیگر به جای عمار، سلمان آمده است. (بحارالانوار ۲۲/۳۳۱)
امام صادق علیهالسلام بهشت را برای ابو بصیر یحیی بن قاسم اسدی ضمانت کرد و به ابا بصیر فرموده که بهشت را برای «علباء اسدی» ضمانت کرده است. (رجال کشی ص ۱۵۳ – قاموس الرجال ۱۱/۱۵)
گوییم اساتید یا به جدّ و جهد و عنایت فتوحات بر دلشان گشاده شد و به مقامات رسیدند، مانند عارف بالله سید علی آقا قاضی که جای شک و شبهه نیست که اینان سرآمد هدایتگری هستند.
مرحله دوم کسانی هستند که کمی مراحل و منازل را پیمودند و مقداری از حقایق را چشیدهاند، اما کامل نیستند اما به نَفَس کامل، دستگیری خلق طالب کنند چنانکه در کتاب آفتاب خوبان آیتالله کشمیری به یکی از تلامذه خود نوشتند بعد از مرتبهٔ شهود هر مرحله از مراحل و منازل، هر که را قابل سجاده شریعت و طالب منازل طریقت و شائق معراج حقیقت دیدند، ارشاد و تلقین کنند. (آفتاب خوبان چاپ ۱۲ ص ۵۲)
مرحله سوم کسانی هستند که مقداری ذکر گفتند و بعضی اساتید را دیدهاند، ولی حقایق و مکاشفات رحمانی بر اینان گشوده نشد و متأسفانه داعیه استادی و پیشوایی گیرند که دهها آفات محیط بر اینان میشود و هر آن در چالهای افتادن از کبر و عجب و ریا و انّیت را در پیش دارند و حق دستگیری را ندارند که ناقصاند و فاقدشی ء نمیتواند معطی شیء باشد.
در صفحه ۲۳ همین کتاب نوشتیم که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: هر که خود را رهبر مردم قرار داد باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد، قبل از آنکه با زبان این کار را کند، سیرت خود را مؤدب نماید.