آیینهٔ نفس
همه کس روی خود در آیینه بینند. حتی نوشتهاند که رسول اکرم صلیالله علیه و آله روی خود را در آب صاف میدید. این به این معناست که طهارت ظاهری مراعات شود و اگر چرک و کثافتی در چهره و چشم دیده میشود، پاکیزه گردد. اسلام دستور طهارت باطنی هم داده تا دل آیینه حق نما و مصداق عرش الرحمان گردد.
جمال حق دیدن، فقط از راه دل است و آن وقتی است که دل از کثافت معاصی و خواطر سوء پاک شده باشد. آن وقت جام جهاننما میشود.
برای تبیین این مسئله میتوان گفت: کسی که به آیینه نگاه میکند میداند که آیینه بدیها را پدیدار میکند. چنانکه اگر آب صاف باشد، سرگین ته جوی آب هم معلوم میشود و آنکه میخواهد آب بنوشد، سرگین را از ته جوی آب پاک میکند. پس وقتی انسان نقص خود را در آیینه مشاهده کرد، آن را برطرف میکند و به کمال نزدیک میشود.
اگر آیینه دل مکدّر، زنگزده و خراب شد و زنگار عجب، کبر و حسادت او را فراگرفت، چارهای جز رفع خرابی نیست. بسیار دیده شده که بعضی با به دست آوردن چیزی به خود میبالند و مینازند و آیینه دل را مکدّر میکنند.
آینهٔ هستی چه باشد، نیستی **** نیستی بَر، گر تو ابله نیستی
نیستی و نقص، هر جایی که خاست **** آینهٔ خوبی جمله پیشههاست
نوشتهاند که وقتی حضرت یوسف علیهالسلام عزیز مصر شد، همه دوستان و آشنایان و فامیل برای دیدار او آمدند و تحفه و هدیهای آوردند. هدیه یکی از دوستان زمان کودکی یوسف آیینه بود. او گفت: «چیزی که لایق شما باشد پیدا نکردم. هدیه آوردن نزد شما مانند قطره به عمّان و یا زیره به کرمان بردن است، لذا چیزی آوردم تا جمال بیمثال خودتان را در آیینه ببینید تا در آن وقت یادی هم از این دوست شود».
لایق آن دیدم که من آیینهای **** پیش تو آرم چو نور سینهای
تا ببینی روی خوب خود را در آن **** ای تو چون خورشید شمع آسمان
آیینه آوردمت ای روشنی **** تا بینی روی خود، یادم کنی
ای عزیز! دل، آیینه هستی است. مراقبه این آیینه بدار تا مکدّر نشود. اگر صاف و پاک شود، جمال جانان بینی و درهای مکاشفات رحمانی باز شود و فتح معانی و حقایق ربّانی برایت رخ دهد.
آیینه شو! جمال پری طلعتان طلب **** جاروب کن خانه سپس میهمان طلب