اتّصال
اتصال، پیوسته شدن است.
اتصال را سه درجه است: ۱- اتصال اعتصام ۲- اتصال از روی مشاهده ۳- اتصال از روی وجد
۱) درجه اول، اتصال اعتصام است و آن صحیح ساختن قصد، سپس تصفیه اراده، بعد تحقق حال است.
۲) درجه دوم، اتصال از روی مشاهده است و آن خلاصی از علّت پذیری، بینیاز شدن از استدلال و فروافتادن پراکندگی از اسرار است.
۳) درجه سوم، اتصال از روی وجد (دریافت) است؛ و آن اتصالی است که صفت و مقدار آن جز اسم عاریتی و لُمحه (نگاه) اشارتی به آن درک نشود.
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «اتصال به حق به اندازه جدایی (انفصال) از خلق است.»
در اتصال به حضرت جانان دو چیز مورد نظر باید باشد:
۱ از نظر کمیت؛ تمام اوقات، خود را در حضور و مشاهده ببیند.
۲ از نظر کیفی؛ بر کم کردن کیفیّات و مظاهر دنیوی همّت داشته باشد و در حضور حق، از خطورات و اوهام بکاهد. چون از فعالیت جسمی برای دنیا کم کند، سبک شود و برای تابش انوار قابلیت پیدا کند. پس ازدیاد نیّات و افعال بکوشد تا در اتصاح روح به عالم ارواح و حضرت جانان زودتر برسد.
اتّصالی بی تَکَیُّف، بیقیاس **** هست ربّ الناس را با جان ناس (مثنوی)
منظور از ناس، انسانهای کاملیاند که به معرفت و شهود حقتعالی نائل شدهاند، نه هر انسانی که بهصورت انسان و به سیرت حیوان است که خدای متعال اتصالی خارج از کیفیّت و قیاس عقول بشری با ایشان دارد.