ارتداد در سلوک
تجربه عملی نشان داده که سالکین مدتی سلوک میکنند و سپس برمیگردند. فاصلهای میشود و برای بار دوم به سلوک کردن روی میآورند و چون استقرار و استقامت ندارند، جدا میشوند. انگار سلوک کردن مانند ملعبهای است و چون جدّیت ندارد، حالی به حالی برخورد میکند و نتیجه آنکه یا استاد سلوک را قبول نمیدارد و یا حرمان خود را معلول دستورات و ریاضات سخت استاد میپندارد و یا حواله به تقدیر میکند که اگر خدا بخواهد مرا نگه میدارد.
شاید بتوان از آیه 137 سوره نساء استفاده کرد که خداوند فرمود: «کسانی که نخست ایمان آوردند، سپس کافر شدند. باز ایمان آورده دگربار کافر شدند، (نتیجه) پس بر کفر خود افزودند. خداوند ایشان را نخواهد آمرزید و به راهی هدایت نخواهد کرد». بعد از مرحله دوم، تکرار ایمان بعد از کفر نتیجهاش بعد از مرحله دوم ازدیاد کفر است. در سلوک بعد از دومین مرحله (که به تجربه هم دیده شد) حالت انکار و اشکال و بدبینی شخص نسبت به استاد و سلوک بیشتر میشود و عدم ثبات قدم طبعاً سردی خاص و نوعی تصدیق در او پیدا میشود و حتی تهمت هم میزند و طعنه گر میشود و قطع مجالست با آنان را میکند و لازمه کار این است که اتصال او با افراد غیر سلوک بیشتر میشود و این ارتداد سلوکی عوارض بسیار دارد که شرح و توضیح آن هم کتابی لازم دارد تا نوشته گردد.