اسباب
برای رسیدن به تقرّب و وصال، آیا اسباب فراهم کردن بهتر است یا خویشتن را در قضا و قدر انداختن؟ تا یار که را خواهد و میلش به که باشد.
مجنون شنید که لیلی مریض شد و دنبال وسیلهای میگشت تا بدان به خانهٔ لیلی برای عیادت رود. گاهی میگفت: کاش پزشک بودم و میرفتم برای مداوای او به خانهاش! خداوند به بندگان فرمود: بهطرف من بیایید هر وقت که خواستید هیچ مانعی از ورود شما به طرفم نیست. آنوقت که حق بخواهد، خودش اسباب را فراهم نموده تا بنده به تقرّب و وصال او برسد. گرچه فقر بهترین اسباب رسیدن به تقرّب است. چون فقر حقیقی شد، افاضه شود و بنده به تقرّب میرسد. منظور ما از فقر، فقر ظاهری نیست و الفاظ مجازی کارساز نیست، بلکه از وجود موهوم مجازی باید گذشت تا به فقر حقیقی رسید.