استاد اخلاق و عرفان
به کوی عشق منه بیدلیل راه قدم **** که من بخویش نمودم صد اهتمام و نشد (حافظ)
کمبود اساتید اخلاق و عرفان یکی از نواقص حوزههای علمیه است. چه آنکه تهذیب از روز اول باید اجرا شود و استاد هم خود متخلق به اخلاق باشد.
استاد میفرمود: آیتالله سید عبدالهادی شیرازی از مراجع گذشته فرموده بود:
در بدو ورود ما به حوزهٔ علمیه نجف، هیجده حوزه تدریس اخلاق و عرفان وجود داشت.
در درس اخلاق آخوند ملّا حسینقلی همدانی ۷۰ فقیه شرکت میکردند، ولی الآن کسی نیست.
نبودِ استاد اخلاق یک علت است، علل دیگر هم دارد مانند اختلاف استعدادها و کمبود ظرف وجود تلامذه. دربارهٔ مشکل حوزه نجف آن روز میفرمودند: به خاطر تهمت به اخلاق و عرفان شخصی مثل سید عبدالعلی سبزواری که آقای قاضی را درک کرده بود، در اوایل کارش در مدرسه آخوند خراسانی به خاطر اتهام به تصوف او را از مدرسه بیرون کردند. آنقدر جوّ بد بود که اگر در حجرهای کتاب معراج السعادة بود، آن طلبه مورد تنفر و تکفیر قرار میگرفت و شدیدتر آنکه بعضی برای حاجت مرحوم سید علی آقا قاضی لعن را میکردند!
آقا شیخ علیاکبر اراکی در نجف مرد بزرگی بود، شب تا صبح عبادت میکرد. میگفتند او صوفی است، با اینکه من او را از خیلیها بالاتر میدانستم، اصلاً نمیدانند صوفی چیست!
میفرمودند: شرف اهل علم فقراست، چه شده بعضیها هی خارج کشور میروند؟ خوب درس دادن معیار نیست که به درد قبر و قیامت بخورد. معیار خوبی نزد حقتعالی، تدریس با تهذیب است. بی استاد و در تمام امور نمیشود جلو رفت.
و فرمود: اهل علم دائم در حضور خدا باشند و غفلت نکنند.
حقیر بارها از جنابش شنیدم که استاد، جزء لوازم اولیه تهذیب و جهاد اکبر است و بدون آن بسیار مشکل است، چه آنکه آفات و عوارض و شهوات نفس را کسی میتواند مداوا کند که خود این راه را رفته باشد و حاذق باشد.
مشهور است که مرحوم آقای قاضی (قدّس سرّه) فرموده بودند: اگر انسان نصف عمر خود را در پیدا کردن انسان کامل و استاد صرف کند، جا دارد.
حافظ گوید:
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست **** نه هر که سر بتراشد قلندری داند
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند **** نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طَرْف کله کج نهاد و تند نشست **** کلاهداری و آئین سروری داند