استدارج
استدراج در لغت به این معناست که شخص بهتدریج و درجه درجه بهسوی امری مکروه و بدفرجام کشیده شود.
و در واقع استدراج آن است که از رحمت خداوند دور شوی تا کمکم به عقاب وی نزدیک شوی.
استدراج مانند آن است که شخص ابتدا با شور و نشاط وارد دریا میشود و بعد با اشتیاق و سرمستی کمکم پیش میرود و ناگهان خود را در نقطه عمیق دریا و دور از ساحل مییابد و هرچه بیشتر تقلّا کند کمتر نتیجه میگیرد. اشخاصی که در دنیا به هوس رانی مشغولاند از آنکه به طرف بدفرجامی پیش میروند غافلاند و ناگهان وقت مردن خود را مغبون و متضرّر مییابند. در نتیجه استدراج نوعی فریب الهی است. در آیه ۱۸۲ سوره اعراف فرمود: «والّذین کذّبوا بِآیاتنا سَنَستَدرجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلمون: آنان که به تکذیب آیات ما پردازند به استدراج گرفتارشان سازیم از آنجا که هیچ نداند.»
سری سقطی گفت: علامت استدراج کوری از عیوب نفس است.
مولانا در مثنوی گوید:
هرچه غیر اوست، استدراج توست **** گرچه تخت و ملک توست و تاج توست
هرچه غیر حقتعالی باشد، مایه هلاکت تدریجی تو است هرچند آن چیز تخت و سلطنت و تاج شاهانه باشد.
در معنای دیگر استدراج امری خارقالعاده است که به دست کافر یا منکر دین ظاهر میشود موافق ادعای او.