استدلال
در لغت به معنای به دلیل تمسک جستن است.
حجّت آوردن بر اساس حدس و گمان را میگویند و استدلال مقابل کشف و شهود است.
استدلال ظاهری برای ابتدای کار سالک خوب است نه برای انتهای کار او. در ضمن استدلالی که حقایق و معانی را لکهدار کند، هیچ ارزشی ندارد؛ چه آنکه موجب شبهات و ارتداد هم میشود. کسی که نابیناست به عصا احتیاج دارد تا روی سنگریزهها سرنگون نشود و در پناه مردم راه را از چاه بیابد و اهل دلیلی صرف این چنیناند.
پای استدلالیان چوبین بود **** پای چوبین سخت بی تمکین بود
همانطور که با پای چوبی نمیتوان استوار و راست راه رفت، اهل استدلال و محاجّه نیز مانند کسانی که پای طبیعی و سالم ندارند، در مشی و مشرب خود متزلزل و سست و لرزان هستند و در طریق حقیقت نمیتوانند درست راه بروند؛ زیرا استدلال را پای خود ساختهاند نه شهود را و این استدلال در سنگلاخ شک و شبهه ناتوان و عاجز است.
در استدلال علمای ظاهر به ظنّ و گمان متکّی هستند و به حقایق راه نمییابند.
استدلال از اثر به مؤثر و از سبب به مسبب طریق عقل جزوی است و اهل کشف از مؤثر به اثر روند از مسبب به سبب.