استهزاء
اگر انسان با کلام و کردار یا با اشاره و رمز چیزی بگوید و فعلی انجام دهد که حاکی از گفتار و کلام باشد و برای خندیدن و تحقیر و ایذای دیگری یا دیگران باشد، این عمل را استهزاء و مسخره کردن میگویند. در زمان دعوت انبیاء بسیار اتفاق میافتاد که مردم زمانشان آنها را استهزاء میکردند. گاهی با اشکال مختلف و درآوردن انواع صداها و تقلید و حرفهای مضحک پیامبران را استهزاء مینمودند. سبب استهزاء هر چه باشد از عداوت و حسادت و امثال اینها، کاری است زشت و از فرومایگی شخص میباشد. شخص گرفتار مرض باید بداند که خدای او و طرف مقابلش یک خداست. اگر مشکلی در طرف مقابل است شاید عمدی نباشد و قالب او اینطور باشد؛ چنانکه بعضی بزرگان قیافه خوبی نداشتند. این قیافه را خود نساخته بودند بلکه حقتعالی آنها را آفریده بود. استهزاء کننده در دنیا و قیامت مورد استهزاء قرار میگیرد. اگر از روی کینه و عناد است باید در درمان آن زود بکوشد تا اسباب استهزاء را از بین ببرد. اگر برای خنداندن مردم این کار را انجام میدهد در حقیقت خود را در معرض مضحکه و فرومایگی عدّهای قرار میدهد. خداوند درباره مستهزئین میفرماید: «آنهایی که با شیطانصفتان جمع میشوند، میگویند: ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم خداوند آنان را استهزا میکند و آنها را در طغیانشان نگه میدارد تا سرگردان شوند.» چنین توبیخ سختی نسبت به این دسته، نشانه عمل زشت آنهاست. یکی از مفاسد این صفت این است که بعداً مردم در نسل و ذریه شان جدشان را که مسخرهگر بود به این نام میشناسند و یک باقیات ناپاک از آنها بر سر زبانها باقی میماند. پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «آنهایی که در دنیا مردم را مسخره میکنند بهطرف در بهشت میروند و میگویند بشتابید، چون شتاب میکنند درهای بهشت را به روی آنان میبندند.» پس با این توضیح لازم است مسخره کننده هرکسی را استهزا کرده رضایتش را جلب کند و برای او از خداوند مغفرت بخواهد. هیچگاه خود را در معرض این کار زشت نگذارد که به خاطر اثر وضعی این گناه بعداً دیگران او را مسخره کنند. اگر عیبی در کلمات و چهره و راه رفتن و حرکات کسی دید، آن را به ذهن نسپارد، شاید خداوند به خاطر مصلحتی به او چنین عیبی داده است.