اصرار بر گناه
یکی از امراض بسیار خطرناک، اصرار بر گناه است که معمولاً بهصورت عادت هم درمیآید مانند شرابخواری، کینه، حسادت، زنا و نگاه بد و…. اگر فرد از گناه لذت ظاهری هم ببرد به خاطر عادت است و اگر هم روزی انجام ندهد خود را ناراحت و محزون میداند، انگار انجام معاصی شفای قلبش میباشد. چون اصرار بر رذایل قلب را خراب میکند حامل آن، قسیالقلب میشود و درنتیجه خواهش نفس را بر طاعت حق مقدم میدارد و از درک مناجات محروم میماند و از حسنات و خیرات به دور میماند. قلب چنین کسی معکوس و وارونه است و بیچاره خود خبر ندارد یا خود را به بیخبری میزند که حالش اینچنین شده است. پس بکوشد که توبه را مقدم بر همهچیز بدارد و کارش را از ریشه به دستور استاد و بزرگی درست کند و بداند روزی که عمر او به سر میآید، تازه اول بدبختیهایش شروع میشود. چرا عاقبت او اینچنین شود که جهنمی به جهنم دیگر رود!!
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «هیچ رگی نمیجهد و دردسر و مرضی پیش نمیآید مگر به خاطر گناه.» پس انسان باید بداند بیشتر مصائب دنیای او از همین عمل زشت خود اوست. اگر بگوید مشکلاتم کم است در جواب گفته میشود آن به خاطر مهلت دادن خدا و رحمت واسعه حقتعالی است که به بندگان خود دارد.
پس انسان سعی کند با اهل شقاوت همزبان نگردد و ضرر و سود اعمال بد و خوب را یاد بگیرد تا مبادا شیطان از راه دیگر وارد شود. از صغایر و گناهان کوچک دوری کند تا به گناهان بزرگ متمایل نشود. با امید دل قوی کند که راه توبه باز است و بداند که اگر از «اصرارش دست بردارد، محبوب خدا هم میگردد.» خداوند ستار هم به خاطر توبهاش «بر گناهان وی ستر میگذارد تا دیگران هم متوجه نشوند.» در حد توان سرگذشت انبیایی که ترک اولی کردند مانند حضرت آدم علیهالسلام و حضرت یونس علیهالسلام را بخواند و سرگذشت امثال فضیل بن عیاض و بشر حافی را بخواند تا امیدش برای ترک گناه و عدم اصرار بر گناه بیشتر گردد.