اسم اعظم
در روایات آمده است که اسم اعظم الهی هفتاد و سه حرف است. یکی را به آصف برخیا دادند که تخت بلقیس را از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن آورد.
دو تا به حضرت عیسی داده شد که مرده را زنده و کور مادرزاد را شفا میداد.
هشت ای آن را به حضرت ابراهیم دادند.
بیستوپنج تای آن را به حضرت آدم عطا شد.
هفتاد و دو حرف آن به پیامبر و ائمه علیهم السّلام داده شد. (بصائر الدرجات،۲۰۸)
مطالب بسیار درباره اسم اعظم خداوند وجود دارد که بعضیها کتابی مفصّل در این باره نوشتهاند. ولی عمده و نکته دقیق در این باره این است که همه اسماء الهی اسم اعظم و بزرگ هستند (اللهم إنّی أسئلُکَ مِن اَسمائکَ بِأکبرها و کل اسمائک کبیره (دعای سحر ماه رمضان))، لکن اسم اعظم به عطا است که خدا و پیامبر و یا ولی خاص به کسی میدهد، آن هم با شرایط خاص و در موارد مخصوص و اِعمال آن هم بهاندازه اذن میباشد و دارنده آن هیچوقت بوق دست نمیگیرد و سر و صدا راه نمیاندازد و نزد هر کس ادعا نمینماید و …
اسم اعظم مخفی است و در دعاها هم اشاره به عظمت و استتار آن آمده است. در دعای سمات به خدا میگوییم «خدایا ترا به اسم عظیم و اعظمت میخوانم، آن اسمی که بر درهای بسته آسمان خوانده شود، به رحمتت گشوده گردد و بر درهای تنگناهای زمین برای فرج خوانده شود، گشایش یابند. آن اسمی که برای آسان شدن سختیها خوانده شود، همواره آسان گردد. آن اسمی که برای برخاستن مردهها در قیامت خوانده شود بپا خیزند».
معلوم میگردد اسم اعظم جز خواص بر همگان پوشیده است و هر اسم اعظم، دارای آثار و قدرت خاص خودش است…