انانیّت
به معنی منیّت و خودبینی. انانیّت حقیقت و باطن انسان است وقتیکه حقتعالی در آن نباشد.
در محاورات استعمال میشود: من خوردم، من این کار را انجام دادم، من بردم. «من» کیست؟ مراد از «من» چشم و گوش و دست و زبان نیست. بلکه اعضاء و جوارح تابع امر نفس هستند و پس از رسیدن اجل از بدن جدا میشود. پس خودیت خود را دیدن انانیّت گویند که در باطن و غیر از جسم است.
شمس تبریزی فرمود: «هرکه از این جنس، هستی و انانیّت آغاز کرد که من چنین و چنان؛ مغزش نباشد.»
چون بنده را نشاید گفتن «من» که از وی به وی زوال و قطعیت میآید، زیرا که ابلیس گفت: «أنا خَیرٌ منه: من از آدم بهترم.» (ص ۷۶)
از الف انانیت، آتشی افروخت و هفتصد هزار سال عبادت و طاعت وی بسوخت. خطاب آمد: لعنت من نصیب تو شد و از جوار قرب و رحمت من دور شو، ای سوختهخرمن. در مقابل من همی گویی من؟!
علّت ابلیس أنا خیری بُدَه ست **** وین مرض در نفس هر مخلوق هست
و این مرض درون انسانها هست و مگر به توفیق الهی و مجاهدات از بین برود.