انسان کامل
ای فقیر! تمام موجودات همچون یک شخص است و انسان کامل دل آن شخص میباشد.
بعضی گفتهاند که تمام موجودات همچون یک درختی است و آدمیان میوه آن درخت و انسان کامل که زنده و خلاصه آدمیان است.
بر انسان کامل هیچچیز پوشیده نمانده است به خدای رسیده و خدا را شناخته و بعد از شناخت خدا، جواهر اشیاء را دانسته و دیده. انسان کامل چون خدا را بشناخت و حکمتهای اشیاء را بدانست بعد از آن هیچ کار و راحتی بهتر از آن ندید مگر به تکمیل خلق مشغول شده و به مردم چیزی گوید. چون آنان بشنوند و عمل کنند، در دنیا و آخرت رستگار شوند و بعد از انسان کامل هر کس در مراتب به او از جهت سنخیت روحی و صفات نزدیکتر باشد قابلیت ارشاد و هدایت را خواهد داشت.
تو نه این باشی، نه آن در ذات خویش **** ای فزون از وهمها وز بیش بیش (۱/۵۵)
ای انسان کامل! از جهتی میتوان گفت: تو با هر اسمی که نامیده شوی شایستهٔ همانی زیرا که تو کون جامع و نسخهٔ تامّه الهی هستی. وفی حدّ الذّات نه اینی و نه آن؛ یعنی نه خورشیدی و نه دریا و نه قاف و نه عنقا.
ای عارف و ای انسان کامل! تو از حدّ اوهام و ادراک عقول برتر و فزونتری بلکه از بیش هم بیشتری و نَفَس انسان کامل به هر که بخورد و هر کس را به نظر عنایت خاص نگاه کند، او لایق ارشاد نفوس و دستگیری نفوس مستعده را دارد، لذا هر کس می باقی از دست ساقی کوثر اخذ کرد توان مرشد بودن را پیدا کرد.
انسان کامل قدرتش از جانب خداست و میتواند تیر رها کننده از کمانها را دوباره به جای اولی بازگرداند، میتواند گفته را ناگفته کند، چنانکه نه سیخ بسوزد و نه کباب.
میتواند آثار حرفها و وسوسهها و تخیلات را از دل مریدان پاک کند، یعنی صورت ذهنی افعال و نیتها را از بین ببرد.
او هادی گمگشتگان راه حق و افاضه کننده به اهل سلوک در طی منازل و مراحل راه است.
چون فراموشی خلق و پادشاهان **** با وی است و او رسد فریادشان (دفتر اول مثنوی بیت ۱۶۸۲-۱۶۷۰)
و او صاحب معنا و نامحسوسهاست در واقع شاه کشور دلها است.
صاحب ده، پادشاه جسم ماست **** صاحب دل، شاه دلهای شماست
در واقع فرد اکمل و انسان کامل، پیامبر و اوصیای او هستند و در مراتب پائین تر اصحاب همانند سلمان و اولیای خاص الخاص میباشند.
پیامبر که انسان کامل است معلم میباشد و شاگرد بهمنزله فرزند است که کامل، کامل میپروراند.
کسی از امام صادق علیهالسلام سؤال کرد: چرا پیامبر را ابوالقاسم میگویند؟ فرمود: به خاطر اینکه فرزندی به نام قاسم داشت.
عرض کرد این را میدانم کمی روشن بیان کنید. فرمود: «چون علی قسیم و قاسم بهشت و جهنم است و علی از کودکی در دامن پیامبر بزرگ شده و پیامبر معلم علی علیهالسلام بود و شاگرد بهمنزلهٔ فرزند است، پس پیامبر بهمنزله پدر است و او را ابوالقاسم نامند.»
امام سجاد علیهالسلام فرمود: مرد به تمام معنی و کامل عیار (الرجل، کل الرجال) کسی است که:
۱- هوای نفس را تابع امر خدا میکند.
۲- توانایی خویش را در رضای الهی صرف مینماید.
۳- ذلت در راه خدای خویش را به عزت ابدی نزدیکتر میبیند.
۴- و آن را از عزتی که در باطن بدست میآید محبوبتر میشناسد.
۵- و میداند تحمل اندک سختی در راه خدا او را به دائم که فنا ندارد خواهد رساند.
۶- و میداند که اندکی از سرور دنیا هوسی از آن برخوردار گردد او را به عذابی پیوسته و تمام ناشدنی خواهد کشاند.
مرد کامل نیکمرد است. به راه و روش او تمسک جوئید و برای تقرب به پروردگار خویش پیروی کنید که دعای اینگونه مردان هرگز رد نمیشود. فتمسّکو او بسنة فاقتدوا إلی ربِّکُم.
صفات مرد کامل که قابل تمسک است و تواند قابلان را به خدا برساند را برشمرد و امر به پیروی نموده است و اینان کسی جز استاد واصل نخواهد بود.
در نهجالبلاغه فیض الاسلام، کلمات حکمت ۲۴۹ امیرالمؤمنین به کمیل فرمود:
مردم سه دسته: ۱- عالم ربانی ۲- آموزندهای بر راه نجات ۳- پشهای دست خوش سرگردان.
در این که عالم ربانی کیست در دنبالهٔ حدیث فرمود: آنان همیشه زندهاند تا دنیا باقی است و بدنهایشان گرچه در زمین پنهان میباشد اما یاد آنان در دلها همیشه زنده است.
عالم ربانی همان اولیای الهی و اساتید عرفانی واصلاند که در روی زمین در مقام تبدیل صفات از رذائل به فضایل هستند و دلها را برای تجلی حق جلا دهند. نظیر این روایت در کتاب «اثنی عشریه» از پیامبر نقل شده است. فرمود: نزد عالمی بنشینید که شما را: ۱- از شک به یقین ۲- از ریا به اخلاص ۳- از رغبت به زهد ۴- از کبر به تواضع ۵- و از عداوت به محبت بخواند.
امام سجاد علیهالسلام فرمود: آگاه باشید! برای خدا بندگانی است که همچون کسانی هستند که بهشتیان را در بهشتها جاویدان مینگرد و دوزخیان را در آتش معذّب میبیند.
مردم از شرّشان در اماناند، دلهایشان غمناک و نفسشان پاک و خواسته هاشان ناچیز است و اندک روزگاری صبر کنند سپس در آخرت به آسایشی دراز دست یابند.
چون بیننده به آنان نگرد گوید: اینان بیمارند ولی بیمار نیستند، یا گویند: اینان دیوانه شدهاند و اینان در فکر امر عظیم آخرت هستند که این طور مردم گمان برند. (کافی ۲/۱۳۱ – بحرالمعارف ۲/۱۵۷)
این بندگان غیر اولیای به حق، کسی دیگر نیستند که انسانشناس میباشند و اگر توجه کنند خوبها را از بدها تشخیص دهند و هیچ اَلَمی از ایشان به کسی نمیرسد و دائماً در تکاپوی بالا رفتن از مقامات الهیه هستند اگرچه مردم اتهام صوفی گری و … به آنها زنند.
تلمیذ استاد عارف سید علی آقا قاضی یعنی سید هاشم حداد رضوی هندی فرمودند: کسی یک شخصی را نزد آقای قاضی آورد و از او بسیار تمجید کرد، استاد فرمودند: ایشان اول نماز اول وقتش را بخواند. بعد معلوم شد که این شخص وسواس داشت و نمازهایش را آخر وقت میخواند.