باطل

باطل به معنای ناحق و آن چیزی است که در مقام فحص ثبات ندارد و در فعل و قول به کار می‌رود. (باطل؛ آنچه مطابق واقع نیست)

باطل، امر ناچیزی است که در بنیاد خود نادرست و ناسودمند است.

باطل در مقابل حق است و با فاسد و بی‌اثر و ضایع نیز سازگاری دارد و در اقرب موارد آمده: فسد یا سقوط حکم. چنان‌که در سوره بقره ۲۶۴ فرمود: «لا تبطلوا صدقاتکم بِالمنِّ و الاذی: صدقات خود را با منّت و اذیت باطل و بی‌اثر نکنید.»

در سوره محمّد ۳۳ فرمود: «ای مؤمنان، از خدا فرمان‌برداری کنید و از پیامبر فرمان برید و لا تبطلوا اعمالکم: اعمالتان را باطل و تباه نکنید.»

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «مردم در توحید سه گونه‌اند: اثبات‌کننده، انکارکننده، اهل تشبیه. انکارکننده بر باطل است و اثبات‌کننده مؤمن است و اهل تشبیه مشرک است.»

یکی از معانی شبهه، آمیختن حق با باطل است؛ زیرا آرایش باطل موجب گمراهی است.

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «امّت من به سه دسته پراکنده خواهند شد:

گروهی بر حق‌اند و باطل اندک چیزی از آنان نکاهد؛ من و اهل‌بیت مرا دوست دارند. مثل آنان طلای ناب است که هرچند آن را در آتش نهی و آتش را شعله‌ورتر سازی، بر میزان خوبی و خالص شدن آن افزوده گردد.

گروهی بر باطل‌اند و حق اندک چیزی از آنان نکاهد؛ من و اهل‌بیت مرا دشمن می‌دارند و مثل آنان چون آهن است که هرچند آن را در آتش افکنی و بر آن بِدَمی، بر بدی و ناجنسی آن افزوده گردد (و از حدّ آهن فراتر نرود.)

و گروهی مضطرب و متزلزل است و بر آئین سامری هستند و لکن نمی‌گویند لامساس (به ما دست نزنید) بلکه می‌گویند لا قتال (جنگ نکنید و دست‌بردارید) که پیشوای آن عبدالله بن قیض اشعری است.»

قسم باطل، باطلان را می‌کشند **** باقیان از باقیان هم سرخوش‌اند (مثنوی)

یعنی اهل باطل، باطلان را به‌سوی خود جذب می‌کنند و نیز اهل حق از وجود حق باوران و طالبان حق سرحال و خشنودند.

امام باقر علیه‌السلام فرمود: «هنگامی‌که پرهیزگاری در شخص ضعیف گردد، فجور بر وی مسلّط شده و گناه ظاهر و دشمنی آشکار و ستم و بیدادگری زیاد و حماقت و عمل به باطل پیدا می‌شود.»

کرد مردی از سخن‌دانی سؤال **** حقّ و باطل چیست از نیکو مَقال؟ (مثنوی)

گوش را بگرفت و گفت: این باطل ست **** چشم، حقّ است و یقینش حاصل ست

و معرفت یقینی با مشاهده حاصل می‌شود.

از امام حسن علیه‌السلام سؤال شد: فاصله بین حق و باطل چقدر است؟ فرمود: «بَینَ الحقّ و الباطل اَربَعُ اَصابِعُ، ما رَایت بعینیک فَهُوَ الحَق وَ قَد تَسمَعُ بِاُذُنیک باطلاً کثیراً: بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است. هرچه با چشم دیدی حق است و با اینکه با گوش باطل بسیاری را شنیده‌ای.»

شخصی از امام صادق علیه‌السلام از محبّت باطل پرسید، فرمود: «هر قلبی که از ذکر خدا خالی باشد، حق‌تعالی محبّت غیر خودش را به او می‌چشاند.»

امام صادق علیه‌السلام فرمود که خدای تعالی می‌فرماید: «هرکس را که به امام باطل ایمان بیاورد، عذاب خواهم کرد اگرچه آن مردم در کارهای خود نیکو باشند و هرکسی از امام حق پیروی کند، از او می‌گذرم اگرچه آن کس بدکار باشد.» راوی گوید عرض کردم: خداوند از آن نمی‌گذرد ولی از این‌ها درمی‌گذرد. فرمود: «آری، خداوند آن‌ها را از تاریکی‌ها نجات می‌دهد و به روشنایی‌ها هدایت می‌کند.»

در مورد ریاضت باطل، مرحله اوّل چنین است که کسی خدا را قبول ندارد، ریاضت می‌کشد بعد این جزای عمل خودش را می‌بیند. فرضاً نمی‌خوابد، غذا نمی‌خورد و برایش مکاشفه می‌شود. این‌ها دلیل بر حقانیت خود شخص نیست. چون هر عملی یک نتیجه دنیایی و یک نتیجه آخرتی دارد. این نوع ریاضت هرچند نتیجه دنیایی داشته باشد، نتیجه آخرتی ندارد.

مرحله دوم، کسانی اهل کتاب‌اند مثل یهودیان، نصرانی‌ها و مسلمان‌ها که این‌ها ریاضاتی می‌کشند که پیغمبر یا امام آن‌ها را تأیید و امضاء نکرده و احتمال هر نوع خطر و آلودگی و انحراف و بدعت در آن است. مثل سید علی محمّد باب شیرازی با اینکه سید و آخوند بوده ولی ادعای نیابت امام زمان علیه‌السلام کرده و تشخیص از باطل با مراجعه به قرآن و احادیث و عالمان ربّانی ممکن است.

او بمانده دور از مطلوب خویش **** سعی، ضایع، رنج باطل، پای ریش (مثنوی)

همچو صیادی که گیرد سایه‌ای **** سایه کِی گردد وِرا سرمایه‌ای؟

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «صادق‌ترین سخنی که عرب گفته سخن لبید است که گوید: کلُّ شیءٍ ما خلأ الله باطل: آگاه باشید که هرچه غیر خدا باشد، باطل است.»

از نظر عرفانی وجود حقیقی اصیل یکی است و آن وجود مطلقِ واجب‌الوجود است و دیگر هرچه هست (ماسوی الله) پرتو و سایه آن وجود است و نه حق بلکه جمله باطل‌اند و در جَنب هستی یگانه حق شایسته نیست که وجود نامیده شوند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.