بلد
بلد به معنای شهر یا جایگاهی که دارای حدود معینی باشد؛ و نیز به معنای سرزمین و دیار است. (وطن به معنای محل اقامت انسان، هر مکانی که انسان برای کاری آنجا مانده است، آمده)
در سوره بلد ۱ و ۲ فرمود: «لا اُقسِمُ بِهذَا البَلَد وَ اَنتَ حِلٌّ بِهذَا البَلَد: قسم به این شهر مقدس (مکّه) شهری که تو در آن ساکن هستی.» معلوم است بعضی شهرها شرافت ذاتی دارند.
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «حبّ الوطن مِنَ الایمان؛ دوستی وطن از ایمان است.»
مسکن یارست و شهرِ شاه من **** پیش عاشق این بوَد حبُّ الوَطَن (مثنوی)
بنابراین وطن اصلی عاشق جایی است که معشوق و مطلوبش در آن جاست.
حسین مکاری گفت: «وارد شهر بغداد شدم در زمانی امام جواد علیهالسلام در بغداد و نزد خلیفه در نهایت جلالت بود. با خود گفتم که حضرت جواد علیهالسلام با این مرتبتی که در اینجا دارد، از طعامهای لذیذ و احترامات و غیره، دیگر به مدینه باز نخواهد گشت.
چون این خیال در خاطر من گذشت دیدم آن جناب سر به زیر افکند و بعد سر بلند کرد درحالیکه رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود: ای حسین، نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا نزد من بهتر است از آنچه در اینجا مشاهده میکنی.»
حبّ وطن در اینجا به خاطر قبر رسول خدا صلیالله علیه و آله است که دوستداشتنی است.
گفت معشوقی به عاشق کِای فتی **** تو به غربت دیدهای بس شهرها (مثنوی)
پس کدامین شهر زآنها خوشتر است؟ **** گفت: آن شهری که در وی دلبرست
هرکجا باشد شهِ ما را بساط **** هست صحرا، گر بوَد سَمُّ الخیاط
هرکجا که یوسفی باشد چو ماه **** جنّت است، ار چه باشد قعر چاه
پیغمبر صلیالله علیه و آله مکّه را دوست میداشت چون خانه خدا در آنجاست.
کربلا، سرزمینی است که حضرت آدم علیهالسلام در طلب حوّا، مرورش بدان افتاد و پایش به زمین خورد و خونآلود شد. سپس به او گفتند: «یکی از فرزندانت به نام حسین علیهالسلام در اینجا کشته میشود.»
حضرت ابراهیم علیهالسلام با اسب بر این زمین عبور میکرد که به زمین خورد و سرش شکست. به او گفتند: «خون یکی از فرزندانت در اینجا ریخته خواهد شد و شهید میگردد.»
کشتی حضرت نوح علیهالسلام به کربلا رسید و دچار تلاطم شد و علّت را چنین گفتند که «به خاطر کشته شدن حسین بن علی علیهالسلام در این محل است.»
حضرت اسماعیل علیهالسلام از کربلا عبور میکرد، گوسفندانش آب نخوردند؛ علّت را جویا شد. پس قضیهٔ لب تشنگی امام حسین علیهالسلام را برای او نقل کردند.