بَلاغَت
بلاغت به معنای رسایی سخن است.
بلاغت کوتاه گویی است که با لفظ اندک معانی بسیاری را بفهماند.
در تعریف بلاغت گفتهاند: متناسب بودن سخن فصیح است با مقتضای حال؛ یعنی رعایت کردن وضع شنونده یا خواننده از جهت میزان دریافت و مقدار اطّلاع وی و نیز رعایت وضعیت زمان و مکان و دیگر خصوصیات که موجب شود سخن یا نوشته در شنونده یا خواننده اثری مطلوب به جا گذارد.
به تعریف دیگر بلیغ کسی است که سخن را به پیرایه بندد و دراز گوید آنجا که باید و کوتاه سازد و لفظ وی ساده بوَد آنجا که دراز گفتن و پیرایه بستن لفظ را نشاید.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «بلاغت در سه چیز است: ۱- نزدیک شدن به معنی که مورد نظر است. ۲- فاصله داشتن از حرفهای زیادی. ۳- با سخن مختصر رساندن معنی زیاد.»
از امام صادق علیهالسلام سؤال شد: بلاغت چیست؟ فرمود: «هرکس چیزی را بشناسد، گفتارش دربارهٔ آن کم میشود و بلیغ را بلیغ نامیدهاند به این جهت که با کمترین کوشش به مقصد و هدف خود میرسد.»
امام صادق علیهالسلام فرمود: «بلاغت و سخنوری به تیزی زبان و یاوهسرایی نیست ولی بلاغت؛ رساندن مقصود و حجّت و برهان است.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «البلاغَةُ اَن تُجیبَ فَلا تُبْطی وَ تُصیبَ فَلا تخطی: بلاغت آن است که پاسخ دهی و کندی نکنی و درست گویی و خطا نروی.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «مَن قامَ بِفَتقِ القول وَ رَتْقِه فَقَد حاز البلاغة؛ هرکس به شکافتن سخن و پیوستن آن اقدام کند، بلاغت را به دست آورده است.»
مثلاً آقای قاضی گاهی شاگردی میآمد، حرف نمیزد. یک کلمه میگفت: یاد مرگ باشید یا مثلاً خدا را فراموش نکنید. آنقدر بلیغ بود که تا چند وقت این کلمه در او تأثیر داشت.