بُله (بُلَها)
بُله به معنی غفلت و کند فهمی و به کار نگرفتن عقل است. بُلَها جمع کلمه بُله به معنای سادهلوحی است.
عدول اندیشه یا قوّت فکری از اعتدال (= حکمت) بهسوی تفریط که همانا تعطیل قوّه فکری است که به گفته حکما از روی اراده است، نه از روی خلقت. خواجه نصیر تصریح میکند «بُله تعطیل قوّت فکری بود به ارادت، نه از روی خلقت.»
بُله، خوشخوی نیک فطرت که دقایق امور کمتر میرسد.
سعد بن صدقه از حضرت صادق علیهالسلام روایت میکند که رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: «وارد بهشت شدم دیدم اکثر آن بُلهایند.» گوید عرض کردم: بُله چیست؟ فرمود: «آنکس که در کارهای خیر با عقل است و از بدیها غافل است (اصلاً اندیشه بد به سر نمیپروراند.) آنکه در هر ماه سه روز روزه میگیرد.»
در معنی فرمایش پیغمبر صلیالله علیه و آله که «وارد بهشت شدم دیدم بیشتر اهل آن بُلهایند.» پیغمبر فرمود: وارد بهشت شدم دیدم بیشتر اهل آن افرادی هستند که به امور دنیا اهتمامی ندارند لکن در امر آخرت زیرکاند.
ای بسا علم و ذکاوات و فِطَن **** گشته رهرو را چو غول و راهزن (مثنوی)
بیشتر اصحاب جنّت ابله اَند تا ز شرّ فیلسوفی میرهند
ابله در تعبیر مولانا عارف عاشقی است که به رسوم و آثار خودبینیهای دنیا طلبانه پشت پا زده است.
خویش ابله کن، تَبَع می رو سپس **** رستگی زین ابلهی یا بی و بس (مثنوی)
یعنی خود را ابله کن و سپس تابع و مرید وَلیّ دوران شو و بدان که نجات تو فقط مرهون این نوع ابلهی است.
اَکثَر اهلِ الجَنَّهِ البُله ای پدر **** بهرِ این گفت سلطانُ البَشر
زیرکی چون کِبر و باد انگیزِ توست **** ابلهی شو تا بمانَد دل دُرُست
ابلهی نَه کو به مسخرگی دوتوست **** ابلهی کو والِه و حیران هوست
پس ابله در اینجا عبارت است از عاشق و شیدای عشق الهی که عقل حسابگر را قربانی عشق حق میگرداند.