بهائم
بهائم، جمع کلمه بهیمه است و مراد، چارپایان اعمّ از برّی و بحری و هر حیوان بی تمییز (بی تشخیص و بی تکلیف) را بهیمه گویند.
بهیمه مطلق چهارپایان است و اعمّ از انعام است و میتوان گفت که مراد از انعام مطلق انعام است و شامل شتر و گاو و گوسفند است.
در سوره فرقان ۴۴ فرمود: «اِنْ هُم اِلّا کالانعامِ بَل هُم اَضَلُّ سَبیلا: نیستند مگر مانند چارپایان بلکه آنان پستتر و گمراهترند.»
اگر انسان شهوتش را بر عقلش ترجیح دهد، از بهائم نیز پستتر میشود. چون بهائم در وضعی هستند که میل به شهوات و رغبت به لذّات دارند.
شهوت آر غالب شود، پس کمتر است **** از بهائم این بشر زان کابتر است
از امام سجّاد علیهالسلام روایت است: «بهائم از درک هر چیز دور مانده باشند، از چهار چیز دور نماندهاند: شناخت پروردگار تبارکوتعالی، شناخت مرگ، شناخت مادّه از نر، شناخت چراگاه سبز و خرّم»
آنکه در جهان تکلیف و آزمایش در مقام برخورداری از فضایل برنیاید و از مکتب توحید و برنامه اوصیاء علیهالسلام پیروی نکند و در مقام اعراض و تکذیب آنان برآید، از نعمت شهادت و مژده نعمتهای جاوید بیبهره است. بالاخره با بیخبری و بی ادراکی به دنیا آمده و به همان بی ادراکی زندگی خود را مانند بهائم به پایان رسانده و به همان حال به عالم تیرهتر برزخ خواهد رفت.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «اِنّ البهائمَ هَمُّها بطونها: بهراستی که چرندگان همّتشان شکمشان است.»
یعنی اندیشه دیگر ندارند. پس آدمی که چنین باشد و اهتمام او به خوردن و آشامیدن باشد نه به اکتساب و فضائل و کمالات بهمنزلهٔ بهائم است و از نوع انسان شمرده شود. (شرح آقا جمالالدین خوانساری بر غررالحکم ج ۲ ص ۴۹۵)
با دو دیده، اوّل و آخِر ببین **** هین مباش اَعوَر چو ابلیس لعین (مثنوی)
اَعوَر آن باشد که حالی دید و بس **** چون بهائم بیخبر از باز پس