بیعت
بیعت تعهدی است میان بیعتکننده و بیعت پذیر و محتوای آن قبول ولایت و اطاعت و پیروی و اعتصام به بیعت شونده است.
بیعت از ماده «بیع» در اصل به معنای دست دادن به هنگام قرارداد معامله است برهم زدن کف دست راست از طرفین به علامت ختم معامله و سپس به دست دادن برای پیمان اطاعت اطلاق شده است و چنین بود که هرگاه کسی میخواست به دیگری اعلام وفاداری کند و او را به رسمیت بشناسد و از فرمانش اطاعت کند با او بیعت میکرد.
از لحن آیات و احادیث برمیآید که بیعت یک نوع عقد لازم است از سوی بیعتکننده که عمل بر طبق آن واجب میشود که در سوره مائده ۱ فرمود: «اوفوا بعهدکم» و بیعتکننده حق فسخ را ندارد.
خدای متعال در سوره فتح ۱۰ فرمود: «(ای پیامبر) همانا آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خدا بیعت میکنند و دست خدا بالای دستهای آنهاست. هرکس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته و آنکس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.»
در واقع غدیر پیامبر صلیالله علیه و آله به مردم فرمود: «همانا من با خدا بیعت کردم و علی با من بیعت نموده است و من از طرف خداوند عزّوجل از شما برای علی بیعت میگیرم، پس هرکس پیمان شکند، همانا زیان آن بر خود اوست.»
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هرکس بیعت (حقی) را بشکند … از اسلام بیرون شده است.»
و آنان که با امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت کردند و بعد بیعت با امام را شکستند، ناکثین هستند که همان اصحاب جمل بودند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هرکس بیعت با امام را بشکند، دست بریده نزد خدا خواهد آمد.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره بیعت زنان با پیامبر فرمود: «پیامبر با زنان دست نمیداد و هرگاه میخواست از آنان بیعت بگیرد، ظرف آبی را میآوردند و آن حضرت دست خود را در آب فرو میبرد و بیرون میآورد. آنگاه میفرمود شما هم دستهایتان را در آب فرو برد که من با شما بیعت کردم.»
در کتاب «الطبقات الکبری» ابن سعد آمده درباره بیعت زنان پیامبر پارچهای روی دستش بود و قول دیگری نیز آمده که از پشت پارچه با آنان بیعت نمود.
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هرکس بمیرد و در بیعت امامی نباشد، مردن او به مرگ دوران جاهلیت باشد؛ مَن ماتُ و لَیس فی عُنقه بیعة امام ماتَ میتةً جاهلیّةً»
مولانا در مثنوی فرماید:
دست را مسپار جز در دست پیر **** حق شده ست آن دستِ او را دستگیر
چونکه دستِ خود به دستِ او نَهی **** پس ز دست آکلان بیرون جَهی
دستِ تو از اهل آن بیعت شود **** کهید اللّه فوقَ اَیدیهم بوَد
چون بِدادی دستِ خود در دست پیر **** پیر حکمت که علیم ست و خَطیر
کو نبیّ خویش است ای مرید **** تا ازو نورِ نَبی آید پدید
در حُدَیبیّه شدی حاضر به دین **** وآن صحابه بیعتی را هم قرین
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «الشّیخ فی قومِهِ کالنّبی فی امّتِهِ: شیخ ز استاد، (انسان کامل) در میان مردم خود، همچون پیامبر در میان امت خویش است.»
پس وقتی مرید دستِ ارادت به دستِ ولایت پیر و استاد میدهد، باید که قبول ولایت استاد نمود، مطیع و فرمانبردار باشد تا به سعادت برسد.
اهل عرفان میگویند ارادت مرید بدون بیعت ولیّ خدا درست نباشد و به قول مرحوم استاد عارف کشمیری برگشت و شکستن بیعت در واقع ارتداد از خاص به عام است.
لذا استاد کامل و ولیّ خدا روز اوّل به مرید یادآوری میکند که اگر این ارادت و بیعت را بشکند، ضرر میکند. همانطوری که بعد از غدیر خم بیعت با امیرالمؤمنین علیهالسلام را شکستند و مرتد از دین شدند، در اینجا مرید مرتد از طریق میشود و متضرّر میگردد.
نظر استاد این است: در سلوک با هیچکس بیعت نمیکنیم و افراد را آزاد میگذاریم که خودت میآیی، خودت میروی! (ولی درویشها بیعت میکنند) امّا حرفی که روز اوّل به همه میگوییم، همان قول آقای کشمیری است: کسی در راه بیاید و برود، مرتد از خاص به عام میشود؛ و نوعاً برای چنین افرادی عوارض داشته.
باید که مرید بداند، به هیچ وجه از تصرّف شیخ (استاد) بیرون نرود که در خطر افتد.