بیشرمی (بیحیایی)
بیپروایی و خجالت نکشیدن از به جا آوردن محرّمات و آنچه خلاف وجدان و عقل سلیم میباشد، بیشرمی است. (پس بیشرمی یکی در مسائل شرعی و دیگر در مسائل عقلی و عرفی مطرح میشود) مثلاً ممکن است به ناموس مردم با چشم بد نگاه کند، نزد روزهداران در ماه رمضان علناً روزه بخورد و …
بیحیایی مرض دل است و چون حیا با ایمان مقرون است، با نبود یکی، دیگری هم نخواهد بود.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «لا ایمان لِمَن لا حیاء له: هرکه حیا ندارد ایمان ندارد.»
کسی که از حیا محروم شد، صاحب همهٔ بدیهاست، اگرچه به عبادت و پرهیزگاری ملبّس باشد.
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «وقتی حیا نداشتی، هرچه خواستی انجام بده.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «مَن لا حَیاءَ لا خیرَ فیه: هرکه بیشرم باشد، خیری در او نیست.» و فرمود: «من قَلَّ حیائُهُ قَلَّ وَ رَعَهُ: هرکه بیشرم شد، پرهیزگاری او کم باشد.»
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «لا حیاء لِحَریص: برای حریص شرم نیست.» و فرمود: «لا حیاءَ لِکَذّاب: دروغگو حیا ندارد.»
در محو این رذیله، مجالست با اهل تقوا لازم است و اجتناب از قبایح ضروری و بداند که اثر وضعی اعمال گاهی سریع ظهور پیدا میکند، نکند این رذیله سبب شود تا کسی با ناموس او با بیپروایی و بیشرمی برخورد کند و آبرویش برود.
کار مردان، روشنیّ و گرمی است **** کارِ دُونان، حیله و بیشرمی است (مثنوی)
بس بکوشیدی، ندیدی گرمیای **** بس ز شَید آوردهای بیشرمیای (مثنوی)
گرمی، آنِ اولیا و انبیاست **** باز بیشرمی پناه هر دَغاست
مدّعیان عرفان و معرفت ممکن است در راه کسب علوم بسیار بکوشند ولی چون اخلاص و پاکدلی ندارند، در روح خود گرمای عشق و معرفت نمییابند و یا کلامشان در دل و روح مستمعان گرمی و حرارت عشق و معرفت پدید نمی آرد. چنانچه خوارزمی گوید: هر بیحیایی با عبارتآرایی لایق منبر نشود.