بینشان
بینشان به معنای بیمکان و بیجا است. موجودات مجرّد جا و مکان ندارند.
چون خداوند نامتناهی است اگر برای خدا مکان قرار دهیم محدودش کردیم یا اگر برای خداوند زمان خاصّی محدود کنیم، این هم نمیشود؛ خداوند کم (کمیّت) و کیف (کیفیت و چگونگی) ندارد. از این جهت وقتی زمان و مکان و کمّ و کیف ندارد، بینشان است.
چونکه اصلِ کارگاه، آن نیستی است **** که خلأ و بینشان است و تهی است (مثنوی)
یعنی حقیقت جهان، حضرت حق است که از هرگونه تعّین و تشخص (نشانی) منزه است.
گر تو بی تقلید ازو واقف شوی **** بینشان از لطف، چون هاتف شوی (مثنوی)
وقتی انسان به حقایق واصل شد، وجود مادّی و جسمانیاش تحت تأثیر انوار الهی محو میگردد و پاک و مجرّد از جسم و عالم مادّه میگردد. از این رو اولیاءالله آثار و عوارض جسمشان مانند روحشان پاک و عاری از عیب است.
گفتشان و نفسشان و نقششان **** جمله جانِ مطلق آمد بینشان (مثنوی)