تجسّس

تفحص و تفتیش در امور پنهانی مردم و اطّلاع پیدا کردن از آن است که این صفت ضدّ ستّاریت خدای متعال است.

در سوره حجرات ۱۲ فرمود: «و لا تجسّسوا: (در کار مردم) کاوش نکنید» که قرآن صریحاً جستجوگری و جاسوسی در کارهای مردم را نهی فرموده است.

علّت تجسّس هرچه که باشد کینه، حسد بدبینی جاه‌طلبی … مذموم است.

تجسسگری شرط این کوی نیست **** در این پرده جز خاموش روی نیست (نظامی)

اگر سالکی به این مرض مبتلا باشد، برایش ضرر بزرگی به همراه دارد. چون بیشتر افراد تجسّس گر، فکرشان مشغول است و در عبادات، حضور ندارند؛ و از دیگر عوارض این صفت، بدگمانی و سوء ظنّ است و همین‌طور افشای سرّ افراد.

پس تجسّس باعث لکّه دار شدن قلب می‌شود و در سلوک الی الله مانع عظیمی به شمار می‌رود.

پس تجسّس با ستاریت خدا تناسب ندارد. چون در ستر و ستّاریت، خداوند پرده‌پوشی می‌کند، امّا در تجسّس، او پرده‌دری می‌کند.

به همین علّت است که اولیای خدا همّ خود را در این نمی‌گذارند که با علم و چشم برزخی، خرابی مردم را ببینند. چون گاهی اگر با تجسّس مطلبی آشکار شود، احتمال دارد به خواطر سوء تبدیل گردد. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله افرادی که در کنارش بودند با اینکه همه چیز برای او مکشوف است، امّا با ستّاریت و رحمانیّت خدا با اینان برخورد می‌کرد.

یکی از عوارض تجسّس این است که اگر در کار کسی تجسس کنیم، دیگری در کار ما تجسس می‌کند و این اثر وضعی این عمل است. لذا عرفا از شغل‌هایی که جنبه استخبار خرابی‌های مردم را دارد مثل جاسوسی کردن، نهی می‌کردند.

یکی خبر می‌دهد، این یک جبر است ولی یک وقت انسان استخبار (طلب خبر) می‌کند و این منفی است و تجسّس، استخبار است.

در تجسّس اگر به عیبی از شخص مقابل برخورد کردیم، این یک گناه است. بعد این خبر و عیب را اذاعه (پخش) می‌کنیم که این غیبت است. پس چه‌بسا تجسّس زمینه گناهان دیگری را هم ایجاد کند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «نادانی در سه چیز است: عوض کردن دوستان، بی‌دلیل مخالفت کردن، تجسّس در امور بی‌فایده.»

اصلاً مراقبه با داخل شدن به اخبار خلق سازگاری ندارد. چه آنکه سالک می‌خواهد در حضور بوده و شاهد مشهود باشد و این با رفت و آمد در میان خلق و اطّلاع از جزئیات آنان منافات دارد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.