تجسّس
از صفات مذموم، تفحّص و تفتیش در امور پنهانی مردم و اطّلاع پیدا کردن بر امور داخلی افراد است. شرع مقدّس امر بهظاهر کرده و از کاوش در جزئیات نهی فرموده است تا جاییکه ذبح مسلمان و سوق مسلمین و مانند اینها را پاک و حلال دانسته است و بهظاهر اکتفا نموده است و هر چه که بدبینی به بار بیاورد را نهی کرده است. آنچه به جاسوسی کشیده میشود سوءظن به همراه میآورد؛ لذا انسان باکسی که رفاقت میکند از کیفیت دینداری او تجسّس کند، اگر چنین کند رفیقی نمیتواند پیدا کند. چنانکه امام صادق علیهالسلام به آن اشاره فرموده است؛ چون انسان کاملی وجود ندارد. صاحب این مرض باید بنا بر عدم کاوش و تفتیش در امور مخفی دیگران بگذارد زیرا که خدا ستّار است و نمیخواهد امور پنهانی مردم زود برملا شود و چهبسا گاهی گناه کبیره را در پی دارد. چون از عوارض این صفت بدگمانی و افشای سرّ مردمان است و خدا ناظر همه اعمال افراد است و از نیات باخبر است پس دانستن از روی تفحّص جز لکهدار شدن قلب و روح نباشد و وقتی شخص فهمید آنوقت لازم میآید عثرات و لغزشها را درجایی مخفیانه بیان بدارد و چون چنین شود، خداوند هم لغزشها او را برملا میدارد. بیشتر افراد این سبکی، فکرشان مشغول و در عبادات حضور ذهن ندارند و در کمین کار خلق – از مهمانی رفتن و خریدوفروش و رفتوآمد و غیره -هستند که نتیجهاش قساوت قلب میشود و درنتیجه با کوله باری از گناه بر خدای متعال وارد میشوند. جاسوسی به شکلهای مختلف عذابهایی را به بار میآورد که تا حقّ خلق را ندهد آزاری از آتش میسّر نمیشود.