پرگویی

پرگویی غیر از بیهوده‌گویی است و از امراض زبان بوده و گوینده آن هیچ‌گاه طرف مقابل را درک نمی‌کند و موجب ملال و رنج افراد می‌شود. افراط در سخن، انسان را از حکم و موضوع خارج می‌کند و لذا گوینده از زمان و مکان خارج می‌شود. شهوت کلام نه منفعت مادّی دارد و نه معنوی و شخص به حرّافی و لغزش در بیان مبتلا می‌شود یا در مدح و ذمّ افراد دچار سوءتعبیر می‌گردد. عدّه‌ای از بنی عامر بر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله وارد شدند و به مدح پرداختند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «حرفتان را بزنید و مواظب باشید شیطان شما را به درنبرد.» پرگویی همیشه اضافه کلام و مطالب غیر مربوطه و غیرضروری را در بردارد. تازه شخص پرگو عیب‌های مخفی خود را هم بروز می‌دهد. در روایت است هر کس زبانش را نگه بدارد خداوند عورتش را می‌پوشاند. ضدّ این صفت خاموشی است که ریشه پرگویی را می‌خشکاند و سبب گفتن به حدّ ضرورت می‌شود و از کلام مفید استفاده و از غیر لازم پرهیز می‌شود و افراد مقابل، مشتاق دیدار می‌شوند. مراقبه عملی در خاموش کردن پرگویی نقش بسزایی دارد؛ چه مانند مر زبانی دائماً از ورود این رذیله خسته‌کننده مواظبت می‌کند و موجب اعتدال می‌گردد. لذا عرفای عظام در تربیت نفوس، مدّتی سکوت با ذکر قلبی توصیه می‌کنند تا این عیب واضح بر آنان وارد نگردد. از لقمان حکیم پرسیدند: حکمت تو چیست؟ فرمود: «از چیزی که نیاز ندارم سؤال نمی‌کنم و به آنچه بیهوده است، نزدیک نمی‌شوم.» چون ضدّ پرگویی یعنی خاموشی حکمت می‌آورد پس هر نوع بذله‌گویی و مشکلم وحده بودن و داستان‌گویی مفصّل، زمینه‌ای است که حکمت را مسکوت و حرّافی را به میدان آورد و آن مذموم است.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.