وبلاگ

تحصیل و اساتید

تحصیل علم، فریضه است و عالم مقامش بسیار بلند است تا جایی که دیدن چهرهٔ عالم در روایات، عبادت دانسته‌اند. (البته نه هر علمی و نه هر عالمی!)

عالم یا بسنده به علم ظاهری می‌کند و یا آنچه تحصیل کرده را جامهٔ عمل می‌پوشاند. عمل دو چهره دارد: یا آنچه از حرام و حلال و مستحب و مکروه و مباح را می‌داند، به توانش عمل می‌کند یا با مجاهدات و مهار نفس را به دست گرفتن، از دام‌های شیطانی نجات پیدا می‌کند. پس می‌بیند و می‌شنود چیزهایی را که دیگران از آن بی‌بهره‌اند!

از آن ابتدا که والد حضرت استاد ایشان را به دروس حوزوی وامی‌دارد، مجذوب بودن ذاتی سبب می‌شود که اکتفا به تحصیل صرف نکند. ایشان دارای حافظه و استعدادی قوی بوده و مراحل دروس سطح حوزه از ادبیات، معانی، بیان، منطق، فقه، اصول و امثال این‌ها را به‌سرعت فراگرفته و ضمناً تدریس هم می‌کردند.

گاهی بادی از اساتید سطح خود می‌کردند و می‌فرمودند: نزد شیخ مرتضیطالقانی، سید احمد اشکوری، شیخ مجتبی لنکرانی، آیت‌الله بهجت (ره) و شیخ راضی تبریزی، درس‌هایی همانند لمعه، رسائل و مکاسب را خواندم (مقداری از لعمه نزد اشکوری، مقداری از مکاسب نزد شیخ راضی تبریزی، قسمتی از رسائل نزد آیت‌الله بهجت و مقدار دیگر سطح نزد شیخ مجتبی لنکرانی و مقداری از رسائل و مکاسب را نزد شیخ مرتضی طالقانی خواندم).

کفایة الاصول را نزد شیخ محمّد حسین تهرانی، شیخ صدر بادکوبه ایی و حاج فیض خراسانی و مقداری از اسفار را نزد شیخ عبدالحسین رشتی تلمّذ کردم.

در دروس خارج بسیار از مراجع و بزرگان همانند شیخ علی محمّد بروجردی، سید عبدالهادی شیرازی، میرزا حسن بجنوردی، سید عبدالعلی سبزواری و شیخ محمّدکاظم شیرازی و… شرکت کرده و بهره علمی گرفتند، لکن عمده استفاده فقه و اصول ایشان از مرحوم آیت‌الله سید ابوالقاسم خوئی بوده است.

قواعد فقهیه دلیل نیست. شیخ علی محمّد بروجردی در درس اصول بیشتر حرف‌های استادش مرحوم کمپانی را متذکر می‌شد.

آقا سید عبدالعلی سبزواری اهل‌دل بود و درس خارجش می‌رفتم و مقداری درس خارج عروه را نزد آقا سید عبدالهادی شیرازی خواندم، او عالم خوبی بود و ذکر قل هوالله احد را بسیار می‌خواند.

اما عمده استفاده علمی ایشان نزد مرحوم آیت‌الله خوئی بوده تا جایی که اجازهٔ اجتهاد ایشان را شفاهاً و کتباً متذکر می‌شوند و در اجازهٔ کتبی نوشتند: «یَحرِمُ علیه التّقلید»؛ تقلید بر ایشان حرام است. چون به درجهٔ اجتهاد رسیده بود (و قضایایی را از آیت‌الله خوئی در ارتباط با خودشان از استخاره و غیرہ نقل می‌کردند که در جایی دیگر باید متذکر شد.)

از بعضی علماء محدّث اجازهٔ روائی داشتند. از جمله از آیت‌الله حاج آقابزرگ تهرانی، صاحب الذریعه اجازه کتبی داشتند.

می‌فرمود: خواندن منظومهٔ حاج ملّا هادی سبزواری واجب و بقیهٔ کتب به اختیار شخص است، حضرت استاد تدریس منظومه هم می‌کردند و بسیاری اشعار آن را حفظ بودند.

نکته‌ای که نباید فراموش گردد این است که حافظه قوی و استعداد عالی ایشان به حدّی بود که قبل از کسالت جسمانی و سکته، چنان متون اصول، فلسفه (منظومه سبزواری) و فقه را حفظ بود و به مناسبت می‌خواند که افراد تعجب می‌کردند تا جائی که آیت‌الله خوئی به او فرموده بود، کفایة الاصول در خونت عجین شده است.

به همین جهت در تدریس علوم مختلف حوزه در نجف ممتاز بودند ولیکن به خاطر علاقه به عرفان و شهود، به قول یکی از علماء نجف ایشان از ادامه تدریسش دوری می‌کردند، مخصوصاً وقتی که با مرحوم سید هاشم حدّاد مرتبط شدند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.