تحقیر

تحقیر کوچک شمردن است.

خوار کردن دیگران به هر نحوی چون منّت نهادن، تمسخر کردن، استثمار و … حرام است؛ و چه ظلمی بالاتر از اینکه انسان رفتار و یا سخنان ناپسند باعث تحقیر دیگران شود و قلب مؤمنی را که عشق به معبود دارد بیازارد.

عواملی چون تکبّر، کینه، حسد، لجاجت ریشه این عمل شوم هستند.

امام رضا علیه‌السلام از قول پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: «هیچ‌یک از مسلمانان را کوچک و ناچیز نشمارید که خردسالان مسلمین هم در پیشگاه الهی بزرگ‌اند.»

لقمان به فرزندش گفت: «ای فرزند، کسی را که جامه کهنه در بردارد، تحقیر نکن؛ زیرا خدای تو و خدای او یکی است.»

ور بوَد صورت حقیر و ناپذیر **** چون بوَد خُلقش نِکو، در پاش میر (مثنوی)

خداوند به موسی علیه‌السلام وحی فرستاد که این مرتبه برای مناجات آمدی، کسی را همراه خود بیاور که تو از وی بهتر باشی. موسی علیه‌السلام برای پیدا کردن چنین شخصی تفحّص کرد و نیافت زیرا به هرکس می‌گذشت، جرئت نمی‌کرد که بگوید من از او بهترم.

خواست از حیوانات یکی را ببرد، به سگی که مریض بود برخورد کرد. با خود گفت: این را همراه خود خواهم برد. ریسمان به گردن وی انداخت و مقداری او را آورد، بعد پشیمان شد و او را رها کرد. تنها به دربار خدا آمد. خطاب رسید: فرمانی به تو دادم، پس چرا نیاوردی؟ عرض کرد: پروردگارا، کسی را که از خودم پست‌تر باشد نیافتم.

خطاب رسید: «به عزّت و جلالم سوگند، اگر کسی را می‌آوردی که او را پست‌تر از خود می‌داشتی، هر آینه نام تو را از طومار انبیاء محو می‌کردم.»

تحقیر دیگران به هر شکل اثر وضعی دارد. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هرکس یکی از مسلمانان را تحقیر نماید، خداوند گرفتار غضب و اهانتش نماید چنان‌که مردم نهایت دشمنی را با او داشته باشند.»

شخص فاسدی در بنی‌اسرائیل بود تا جایی که بنی‌اسرائیل او را از خود راندند. روزی آن شخص به راهی می‌صرفت و به عابدی برخورد کرد که کبوتری بالای سر او پرواز می‌کرد سایه بر سر او انداخته بود.

پیش خود گفت: «من رانده شده هستم و او عابد است. اگر من نزد او بنشینم، امید می‌رود که خدا به برکت او به من رحم کند.» این بگفت و نزد آن عابد رفت و همان‌جا نشست. عابد وقتی او را دید، با خود گفت: «من عابد این ملّت هستم و این شخص فاسد است. او بسیار مطرود و حقیر و خوار است. چگونه کنارش بنشینم.» از او رو گردانید و گفت: از نزد من برخیز.

خداوند به پیامبر آن زمان وحی فرستاد که نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گیرند؛ زیرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشیدم و اعمال آن عابد را (به خاطر خودبینی و تحقیر دیگران) محو کردم.

در سلوک این‌جور استفاده می‌کنیم که اگر کسی یک مقدار سلوک کرده، ذکر گفته، ریاضت کشیده، نباید دیگران را از خودش پایین‌تر ببیند و خودش را بالاتر از آنان بداند. چون این خود باعث عُجب می‌شود که از رذایل نفس امّاره است. چه‌بسا از مردم عوام، صفات خوبی در دلشان باشد و کسی خبر نداشته باشد.

پس یکی از آفت‌های سلوک این است که کسانی ذکر نمی‌گویند و سلوک نمی‌کنند را پایین‌تر از خود ببینیم. چون سنجیدن خلق و نمره دادن به آنان از طرف خدای متعال است و چه قدر اولیاء بودند که کسی آن‌ها را نمی‌شناخت و چه قدر نزد خدا عزیز بودند. خدا فرمود اولیای من زیر قبهٔ من هستند: «اولیایی تحت قبائی.»

و در حدیثی فرمود: «مَن اَهانَ لي وَلیّاً فَقَد بارزَنی بِالمُحارَبة: هرکس ولی‌ای (از اولیای مرا) مورد اهانت قرار دهد در حقیقت خود را برای جنگ با من ظاهر کرده.»

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.