تخته ای بر کنار
نـه بـر اوج ذاتـش پَرَد مرغ وهم **** نه در ذیل وصفش رسد دست فهم
در این ورطه کشتی فرو شد هزار **** کـه پیـدا نـشد تختهای بر کنار (سعدی)
نـه بـر اوج ذاتـش پَرَد مرغ وهم **** نه در ذیل وصفش رسد دست فهم
در این ورطه کشتی فرو شد هزار **** کـه پیـدا نـشد تختهای بر کنار (سعدی)