تذکّر

تذّکر به معنای یادآوری است و نیز پند دادن و چیزی را به یاد کسی آوردن.

ناگفته نماند که یاد یا به زبان است یا به قلب.

تذّکر همیشه جنبهٔ لفظی ندارد و بسیاری از تذکّرها لازم نیست به زبان بیان شود. مثل رفتن به قبرستان. زبان حال قبرستان این است که شما هم روزی به اینجا می‌آیید. لذا در قبرستان انسان متذکّر مرگ و قیامت می‌شود.

تذکّر عبارت است از التفات به معلوم و احسان آن، بعد از غفلت از آن یا مطلق التفات به معلوم؛ و آن از صفات عقل است چنان‌که غفلت از صفات نفس است.

تذکّر ثمرهٔ تفکّر بوده؛ و فرق میان تفکّر و تذکّر در آن است که تفکّر جستن (طلب کردن) و تذکّر یافتن است. تفکّر قبل از حصول مراد است و تذکّر بعد از آن. پس مقام تذکّ فوق مقام تفکّر می‌باشد.

سه چیز اساس و پایه تذکّر بوده و از آن سه سالک به تذکّر می‌رسد.

۱- اِتّعاظ از مواعِظ: سالک پندی می‌شنود و متّعظ می‌گردد.

شرح: گاهی استاد متذکّر عیوب مرید می‌شود و سبب می‌شود عیبی که در نفس اوست پوششی بر آن نباشد و برطرف گردد. از این جهت گویند که نیش استاد نوش است و اگر هم به ظاهر حرف تندی به مرید می‌زند، در باطن نوش است.

امام حسن مجتبی علیه‌السلام بر جوانی گذشت و او را خندان دید. فرمود: «ای فلانی از صراط گذشته‌ای؟» گفت: نه. فرمود: «به بهشت خواهی رفت یا دوزخ؟» گفت: نمی‌دانم. فرمود: «از چه روی خندانی؟» راوی حدیث گوید دیگر آن جوان را خندان ندیدند.

۲- مستبصر شدن از عِبَر: سالک مراقب با نظر به احوال دیگران از پیشامدها، گرفتاری‌ها، انحراف‌ها، ناکامی‌ها، سختی‌ها، موفقیت‌ها … متوجّه حال خود می‌شود و این توجّه از بصیرتی است که از عبر برای او حاصل می‌شود و متّعظ شده و پند می‌گیرد.

۳- بهره‌مند شدن از ثمرات فکر: تفکّر قبل از تذکّر است. فکر باعث می‌شود انسان متذکّر شود.

مثلاً فکر می‌کند که چه نعمت‌هایی دارد. پس شکر خود از مراتب ذکر و توجه به آفریدگار جهان است که انسان نعمات را از او می‌داند.

آن کسان کاندر تذکّر دائم‌اند **** قائم و قاعد به یاد منعم‌اند

مثلاً فکر می‌کند که گناه کرده و گناه بعد می‌آورد. پس متذکر توبه می‌شود.

پناه به خدا خود یک نوع تذکر است.

در سوره غافر ۱۳ فرمود: «و ما یتذکّر اِلّا من یُنیب: جز کسی که به‌سوی خدا انابه دارد، متذکر نمی‌شود.»

پس تذکّر، اسباب و مایه می‌خواهد. مگر کسانی که بندگان خوب خدا هستند و خداوند آن‌ها را به الهامات و کشفیّات به بعضی چیز متذکّر می‌شود.

بیان شد تذکّر یادآوری است و یادآوری در هر بُعدش منفعت دارد ولی تذکّر باید به جا باشد و طرف هم قابلیّت داشته و از ظرفش سنگین‌تر نباشد. (مثلاً ظرف مرید به اندازه ۲ است و به اندازه ۴ لبریز می‌شود!)

مراد از تذکّر در عرفان ذکر خدا گفتن و یاد خدا کردن است و آن‌چنان است که سالک که در مقام ذکر، ذاکر خوانده شود پیوسته نام خدا را بر زبان آورد و تمام اندیشه و فکر خود را متوجّه موضوع ذکر کند و هرچه غیر از آن را به فراموشی سپارد.

تذکّر انسان نسبت به پروردگار متعال دارای درجات و مراتب بی‌شماری است. لذا توجّه و عنایت پروردگار عالم درباره آنان متفاوت و به قدر استعداد و شایستگی ایشان است.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.