تسویف
تسویف از صفات مذموم نفس سرکش است و آن تأخیر انداختن کارهای نیک و امروز و فردا کردن و حواله به آینده دادن امور آخرتی است.
چون انسان در کار نقد، گیر است که به خاطر غلبه هوی و میل به شهوات و خروشِ غرایز و داشتن زر و زور در کار دین به آینده مینگرد؛ و با آمال و آرزو، به خود امید واهی میدهد که بعداً جبران خرابی و ترک گناه کنم! یا خدا کریم است و میبخشد!
گرچه آرزوها از اسباب تسویف هستند، لکن وسوسه شیطان نفس در تحریک و تصویر از آینده، بیامان است.
فارغ از مرگ و ایمن از تخویف **** جرم حالی و توبه در تسویف
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «وَعدُ اللّئیمِ تَسویفٌ وَ تعلیلٌ: آدم لئیم و فرومایه، وعدهاش پس انداختن و مشغول ساختن است.» (یعنی آدم لئیم وفا ندارد و هی امروز و فردا میکند.)
شمس گوید: آنچه نفس گوید «بهتدریج مسلمان میشوم»، «نیک شوم» عین مکر است و عین طلب فراق است، ضعیف شده و چارهٔ دگرش نیست، مداهنه (خدعه و دورویی) آغاز کرده است. از مسلمانی او را، خود خبر نیست و نه از صورت مسلمانی، میگوید: مسلمانی میباید.
پس از حیلهها و خدعههای نفس وعده دادن به آینده است و این از ضعف نفس بوده که فرصتها را از دست بدهد؛
در توبه و بازگشت از گناه، تأخیر اندازد و در سیر الی الله اهمال کند که آینده چنان و چنین خواهد شد.
ور ملامت کند نفس شریف **** نفس امّاره اش دهد تسویف
آفت تأخیر عمل یکی مرگ است. چون مرگ که بیاید راه را میبندد، در نتیجه به مقصود خیالیاش نمیرسد و با همان که کسب کرده محشور میشود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامهای به یکی از اصحابش فرمودند: «مابقی عمرت را تدارک کن و هی نگو فردا چنین میکنم. اقوامی بودند که در خاطرجمعی و تسویف بند بودند و عذاب خدا ناگهان رسید و هلاک شدند.»
وعدهٔ فردا و پس فردایِ تو **** انتظار حشرت آمد، وایِ تو (مثنوی)
و دیگر آفت تأخیر انداختن عمل تحلیل قوای نفس در پیری و ملکه شدن صفات است.
خواجه عبدالله انصاری گوید: «در کودکی پستی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس خدا را کِی پرستی.»
امام باقر علیهالسلام فرمود: «تسویف دریایی است که هرکس در آن برود، هلاک میشود.»
لذا غنیمت شمردن فرصت را در دستور کار قرار دهد و با اهل نقد معاشرت نماید و از اهل نسیه و دارندگان آرزو و آمال دوری کند.