تعریف استاد
استاد باید کسی باشد که خود را تهذیب و تزکیه کرده و از حقایق و معانی چشیده باشد و از موانع و حجب راه اطلاع داشته باشد.
سایهٔ یزدان بود بندهٔ خدا **** مردهٔ این عالم و زندهٔ خدا (دفتر اول مثنوی بیت ۴۲۳)
مرد کامل خدا، بندهٔ اوست. اینچنین شخصی، مردهٔ این عالم و زندهٔ به خداست.
استاد کامل کسی است که تحت تربیت یکی ولی خدا سلوک کرده و ریاضت کشیده باشد.
جمله استادان پی اظهار کار **** نیستی جویند و جای انکسار (دفتر ششم مثنوی بیت ۱۴۶۸)
همه استادان برای نشان دادی استادی خود جویای نیستی (فقر) و تواضع میباشند.
استاد که خود عامل به شریعت است تلامذه را بعد به طریقت میکشاند. انبیاء آمدند تا مردم را به شریعت دعوت کرده و اگر قابل بودند آنها را به طریقت میبردند. مثل دندههای کلید که راست باشد، میگردانی و در باز میشود. پس استاد اول به شریعت بعد به طریقت مشغول میدارد.
در مقصد الاقصی، عزیز نسفی گفته: «انسان کامل آن است که در شریعت و طریقت، تام (مقام) باشد.» بهعبارتدیگر انسان کامل آن است که در چهار چیز کامل باشد: اقوال نیک، افعال نیک، اخلاق نیک و معارف نیک.
شمس میگوید: «آنکه استاد است آنقدر سرش بلند است که آخر کار را هم میبیند و هر کس به استاد نزدیکتر است از نظریات استاد بهتر میتواند استفاده کند.»
مرحوم عارف ربانی شیخ محمد بهاری، تلمیذ اول ملّا حسینقلی همدانی در کتاب «تذکرة المتقین» در باب صفات علمای حقه فرمود: (تذکرة المتقین ص ۷۱)
۱- زاهد در دنیا باشد و معنی زهد رفع علاقه قلبیّه است که لازمهاش رفع علاقه قلبیّه میباشد.
۲- از امرا و حکام، لا سیّما (حتماً) سلاطین گریزان بوده و با آنها مخالطه نداشته باشد.
۳- فعل او موافق قولش باشد.
۴- از فتوی دادن گریزان باشد مثل فرار او از شیر و افعی.
۵- از آثار خوف و خشیت و خضوع دوری نماید که هر که او را ببیند متذکر به الوهیت گردد.
۶- اهتمامش به علم باطن و مراقبه قلب بیش از همه کار باشد که فیوضات غیبیه و معارف حقه از آن منکشف خواهد شد.
۷- اعتمادش در مطالب بر آن چیزی باشد که میان خود و خدا فهمیده و تکیهگاهش شنیدن و تقلید و کتب غیر نباشد، تکیهاش فقط به کسانی باشد که خداوند آنها را از ازل معصوم داشته است.
از ذیل این آیه «فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهدِيَهُ يَشرَح صَدرَهُ لِلإِسلامِ». (انعام: ۱۲۵)
از پیامبر از علامت این شرح سؤال کردند فرمود:
۱- التجافی عن دار الغرور: پهلو تهی کردن از سرای قریب (دنیا)
۲- الانابة إلی دار الخلود: روی آوردن به خانهٔ جاوید (آخرت).
۳- والاستعداد للموت قبل نزوله: آماده کردن قبل از رسیدن مرگ.