تعصّب
تعصّب به معنای جانبداری از کسی یا طریقهای یا مذهبی است.
تعصّب گاهی ممدوح و گاه مذموم است. تعصّب برای اعتلای شرافت یا کمک به مظلوم یا برای پیروزی حق ممدوح است. مثلاً به خاطر حبّ وطن، از شهر خود دفاع میکند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «باید شما تعصّبتان را در مکارم اخلاق و محامد افعال و محاسن امور به خرج دهید.»
امّا اگر تعصّب جنبهٔ الهی و عقلانی نداشته باشد، مذموم است که بوی جاهلیت دارد و از ایمان و اعتقاد الهی برخوردار نیست.
پس تعصّب در امر حق لازم و در امور باطل بیمورد است و تعصّب درباره چیزهای که در شرع نیامده افراط و تفریطش عیب دارد. مثل تعصّب بیجا بعضی از مردها در مورد زنانشان.
دعوت همهٔ انبیاء به امّتها چند جواب به آنها داده میشد. از جوابهای بسیار تند و محکم اینکه ما از روش آباء و اجدادمان پیروی میکنیم.
حَسبُنا ما وَجدنا علیه اٰباءَنا (مائده ۱۰۴)
وجَدنا اباءنا لَها عابدین (انبیاء ۵۲)
انّا علی اثارِهم مُهتَدون (زخرف ۲۲ و ۲۳)
اینها نمونههایی از قرآن است که هرچه انبیاء دلیل و حجّت میآوردند، جاهلان تعصّب میورزیدند که پدران ما چنین یا چنان بودند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هرکس تعصّب ورزد، خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور میکند.»
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «از ما نیست کسی که بهسوی عصبیّت خوانده شود و بر این صفت بمیرد.»
امام صادق علیهالسلام در یکی از سفرهایش مردی را دید که در گوشهای افتاده و بیحال و وامانده است. به همسفرش گفت: گمان میکنم این مرد تشنه باشد، او را سیراب کن! وی به بالین مرد رفت ولی زود برگشت. امام پرسیدند: او را سیراب کردی؟ عرض کرد: نه، این مرد یهودی است و من به حال او آگاهم. امام از شنیدن این سخن برآشفت و حالش دگرگون شد و فرمود: باشد، مگر انسان نیست!
سختگیری و تعصّب خامی است **** تا جنینی، کار، خون آشامی ست (مثنوی)
اوّلین کسی که تعصّب ورزید، ابلیس بود. در نتیجه تعصّب، عملی شیطانی است و تعصّب چون پردهای تیره، صفحه روشندل را محجوب میکند و از بزرگترین حجب در مسیر حق به شمار میرود. چراکه کسی که اهل تعصّب باشد، این تعصّب دیدگان او را کور و حقایق را نمیبیند. گوش او را کر میکند تا حق را نشنود. پس او را به ستم وادار میکند و اینکه از حرامی حمایت کند و گاهی تعصّب باعث میشود که شخص از دینش دست بکشد.
از درون زنگ تعصّب بزدای **** بر خرد راه تأمّل بگشای (هفتاورنگ جامی)
دارنده این کسالت تفحص کند که ریشه آن از کجا شروع شده. سرگذشت متعصّبین را بخواند و در راه عقل گام بردارد و در دفاع کردن به جهت افراط یا تفریط متمایل نشود حدّ اعتدال را رعایت کند و از انصاف به دور نرود و از تقلید کورکورانه که موجب عذاب و خواری شود، پرهیز کند و بر اساس سیره پیامبر صلیالله علیه و آله و ائمه علیهالسلام گام بردارد.
ای گرفتار تعصّب مانده **** دائماً در بغض و در حبّ مانده
گر تو لاف از عقل و از لب میزنی **** پس چرا در دم تعصّب میزنی (عطّار نیشابوری)