تنبلی
انسان نوعاً راحتطلب است و از سختیها و طاعات بسیار گریزان است.
تنبلی موافق نفس است و نفس میخواهد از طاعات و کارهای سنگین فرار کند.
و میل نفس از عبودیّت و تقیّد تا به تنبلی، به دوّمی بیشتر است. لذا اکثر مردم به امور دنیا بیشتر مشغول هستند و در امور معنوی و اوامر الهی ضعیف و سست هستند.
پس نفس میخواهد از کارهای سنگین فرار کند، پس شخص تنبل: ۱- نوعاً کارها را به تأخیر انجام میدهد و ۲- فرصتها را از دست میدهد. ۳- تحلیل وار حرکت میکند. ۴- و از دیگران برای انجام کارش خواهش میکند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «تأخیر العملِ عُنوانُ الکَسَلِ: تأخیر کار، نشانه تنبلی است.»
در سلوک یکی از حربههای نفس تنبلی است که مانعی برای ترقّی و پیشرفت سالک است. چون نفس همیشه به دنبال راحتی و آسایش و بیدردسری است و اینکه سختی نبیند و فشاری متحمّل نشود.
من به جز تنبلی این را، چه بنامم؟ که تو **** هی خفتهِ هر روزه و روزی ز فلک میخواهی
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «به عمل پاداش حاصل شود نه با تنبلی»
در دعای ابوحمزه ثمالی آمده: «اللّهمّ اِنّی اعوُذُ بکَ مِنَ الکَسَلِ و الفَشَل»
در مناجاتی از پیامبر صلیالله علیه و آله رسیده که فرمود: «خدایا از کاهلی و سستی به تو پناه میبرم و ما را به نشاط دادن منّت بگذار.»
نشاطِ در عمل ضدّ تساهلِ در عمل است. باید این نکته را در نظر داشت که با نشاطی، نشاطآفرین است و کاهلی، کاهلی میآفریند. پس تا وقت نگذشته نباید فرصتها را از دست داد و در انجام حقوق، علیل وار عمل کرد!
وقتی ضعف در شبکه کاهلی افتد، پیدرپی سستیها هم میآیند.
آنکه در امور مادی و معنوی این مشکل را داراست نه به دنیای خود خواهد رسید و نه به امور معنوی میتواند بپردازد؛ در نتیجه در قیامت عاجزتر از دنیا خواهد بود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «کسی که کسالت و بیحالیاش ادامه پیدا کند، آرزویش به ناامیدی گراید.»
گفت این بر همه مردم حالی است **** تنبلی عاقبتش حمّالی است
با تنبلی کسی به جایی نمیرسد.
پس با نذر و عهد و خواندن شرح احوال اهل استقامت، پایبندی کند و رمز موفّقیتش را در پرکاری بجوید.
در کتاب روح و ریحان، قبل از فضایل دعای احتجاب صفحه ۱۲۱ در قسمت سؤالات از آقای کشمیری سؤال شد:
حافظ میگوید: «قومی به جدّ و جهد گرفتند وصل دوست **** قومی دگر حواله به تقدیر میکنند» شما از این دو کدام را میپسندید؟ در جواب فرمودند: «قسمت اوّل (جد و جهد) را.»