توبه
توبه ریسمان خداست که تائبان به آن چنگ زنند و باطن خود را به آب حیات بشویند.
توبه به معنای رجوع و بازگشت ارادی بهسوی خدای متعال است. چنانکه مرگ بازگشت غیر ارادی است و آن بیرون شدن عبد از گناه است.
توبه بازگشت از مخالفت و سرپیچی به موافقت و فرمانبرداری است.
توبه نخستین منزل سالکان و در همه حال و تمام احوال واجب است. بدین معنا که در وصول به سعادت اخروی از آن گریزی نیست و با فراهم آوردن تمام شرایط آن موردقبول واقع میشود؛ زیرا هیچگاه انسان از گناه یا غفلت یا کوتاهی در معرفت خالی نبوده که اینها باعث کدورت و ظلمت قلب میشود.
پس توبه در حقیقت صیقل دل است مثل صابون در پاک ساختن چرک لباس.
توبه از معاصی کلید استقامت در راه دین و موجب محبّت پروردگار و سبب نجات و رستگاری است. در سوره بقره ۲۲۲ فرمود: «اِنّ الله یُحِبُّ التَّوابین: بهدرستی که خداوند توبهکنندگان را دوست دارد.»
روایت است از امیرالمؤمنین علیهالسلام که فرمود: «پاکی از گناهان، عبادت توبهکنندگان است.»
توبه ابتدا پشیمانی و بازگشت از گناهان به سبب ترک آن است. امّا صیقلی شدن دل از تاریکیها صرف ترک و عدم بازگشت به آنها کافی نیست، بلکه لازم است آثار آن تیرگیها را به نور طاعت محو کند و بهتر است که هر گناهی را به نور طاعت ضدّ آن ناپدید ساخت. مثلاً گناه شنیدن غیبت یا آواز لهو و موسیقی را با شنیدن قرآن و حدیث و مسائل دینی برطرف سازد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: مردی در زمان گذشته زندگی میکرد و میخواست دنیا را از راه حلال به دست آورد و ثروتی فراهم کند که نتوانست. از راه حرام کوشش کرد تا مالی را به دست آورد، نتوانست. شیطان برایش مجسّم شد و گفت: از حلال و حرام نتوانستی مال پیدا کنی؛ میخواهی من راهی به تو بیاموزم که اگر عمل کنی، به ثروت سرشاری برسی و عدهای هم پیرو پیدا کنی؟
گفت: آری مایلم. شیطان گفت: از خودت دینی اختراع کن و مردم را به آن دعوت کن. او هم کیشی اختراع کرد و مردم گردش را گرفته و به مال زیادی رسید.
روزی متوجّه شد کار ناشایستی کرده و مردمی را گمراه نموده است؛ تصمیم گرفت به پیروانش بگوید که گفتهها و دستوراتم باطل است و اساسی ندارد.
هرچه گفت آنها قبول نکردند و گفتند: حرفهای گذشتهات حق بود و اکنون خودت در دینت شک کردهای؟!
چون این جواب را شنید، غل و زنجیری تهیّه کرد و به گردن آویخت و میگفت: این زنجیرها را باز نمیکنم تا خدای توبه مرا قبول کند.
خداوند به پیامبر آن زمان وحی نمود که به او بگوید: قسم به عزّتم اگر آنقدر مرا بخوانی و ناله کنی که بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمیکنم، مگر کسانی که به مذهب تو مردهاند و آنها را گمراه کرده بودی به حقیقت کار خود اطلاع دهی و از کیش تو برگردند.
لکن بعضی توبه را همان ندامت و پشیمانی از معصیت دانند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «توبه پشیمانی به دل و طلب آمرزش به زبان و ترک با جوارح و قصد بازنگشتن به آن است.»
در سوره فرقان ۷۰ فرمود: «الّا من تاب و آمَنَ و عمِلَ عملاً صالحاً فاولئِک یُبَدِّلُ اللهُ سیّئاتِهم حسنات: مگر آنان که توبه کنند و ایمان آورند و عمل شایسته انجام دهند، نیکیهای آنان را جانشین بدیهایشان میکند.»
پس بعد از توبه و رجوع از گناه، ایمان و کارهای شایسته سبب تبدیل سیّئات به حسنات میشود.
سیئاتت را مبدَّل کرد حق **** تا همه طاعت شود آن ماسَبَق (مثنوی)
بهشت را هشت در است و نام یک در آن توبه است.
هست جنّت را زِ رحمت هشت در **** یک در توبه ست زآن هشت، ای پسر (مثنوی)
آن همه گه باز شد گه فَراز **** وآن درِ توبه نباشد جز که باز
امام باقر علیهالسلام فرمود: «خدای تعالی از توبه بندهٔ مؤمن خود خوشحالتر میشود از خوشحالی مردی که در شب تار مرکب و توشهٔ خود را در بیابانی گم کرده باشد و ناگاه آن را بیابد.»
معاویة بن وهب گوید: ما به جانب مکّه بیرون رفتیم و با ما پیرمردی بود که عبادت میکرد، لکن در مذهب تشیّع نبود و با او پسر برادری از شیعیان همراه بود. آن پیرمرد بیمار شد. من به پسر برادر او گفتم: «کاش دین حق را بر او عرضه بداری چه آنکه امید است خدای تعالی او را با ولایت و مذهب حق از دنیا ببرد.»
همراهان گفتند: بگذارید که بر آن حال و مذهبش بمیرد. پسر برادر او صبر نکرد و به عمویش گفت: ای عمو مردم بعد از پیامبر صلیالله علیه و آله مرتد شدند مگر گروهی اندک که با امیرالمؤمنین علیهالسلام بودند، بااینکه خلافت از جانب پیامبر صلیالله علیه و آله قبلاً منسوب شده بود.
پیرمرد بعد از شنیدن این کلمات نفسی برکشید و گفت: من بر این مذهب شدم و بعد مرد.
معاویه بن وهب گوید: ما داخل شهر مدینه شدیم و به حضور امام صادق علیهالسلام رسیدیم. علی بن سری، یکی از همراهان ما جریان توبهٔ پیرمرد و رجوع به امامت، قبل از وفات را نقل کرد.
امام فرمود: «او اهل بهشت است.» علی بن سری تعجّب کرد و عرض کرد: او از هیچچیز این مذاهب ما باخبر نبود و حکمی را نمیدانست و فقط در آن ساعت که روح از بدنش مفارقت مینمود قبول کرد. امام فرمود: «از او چه میخواهید، قسم به خدا او داخل بهشت شد.»
بیان شد توبه به معنای بازگشت است. توبه عبد؛ برگشت بهسوی خداست با ترک معصیت و تصمیم عدم ارتکاب به آن و توبه ربّ؛ بازگشت به بنده است با رحمت و مغفرت و موفق کردن او به توبه و باید دانست که بازگشت خدای مهربان بهسوی بنده بیشتر از بازگشت بنده است. لذا صیغهٔ مبالغه توّاب همه جای قرآن صفت خداوند آمده: «هو التّواب الرّحیم» (بقره، آیات ۳۲ و ۵۴ و ۱۲۸ و ۱۶۰) و در مورد بندگان اسم فاعل است: «التائبون العابدون» (توبه ۱۱۲)
توبه بنده میان دو توبه خداست اوّل خدا به بنده میگردد و به او توفیق میدهد، سپس بنده توبه میکند. آنگاه خداوند توبه او را میپذیرد و او را مورد بخشودگی و مرحمت قرار میدهد.
«ثم تاب علیهم لیتوبوا: آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند.» (توبه ۱۱۸)
پس توبه بنده محفوف به دو توبه خداست.
گفتهاند: «شایسته است مرید در حال قبض توبه و استغفار کند.»
بنده ناگزیر باید در هر حالی بر توبه مداومت ورزد و هر گروهی از عبّاد، توبهای خاصّ خود دارند:
۱) توبه انبیاء به بیقراری باطن است. ۲) توبه اولیاء از نو پیدا آمدن خطورات است.
۳) توبه اصفیاء از (غفلت) نفَس زدنهاست. ۴) توبه خواص از اشتغال به غیر خداست.
۵) توبه عوام از گناهان است. امّا توبه عوام به این است که باطن خود را از گناهان به آب حسرت و اعتراف دائم به پشیمانی از گذشته و بیم بر باقی ماندهٔ عمر شستشو دهد و گناهانش را کوچک نشمارد تا او را به کسالت و تنبلی وادارد و بر آنچه از طاعت خدا از او فوت شده، گریه و تأسّف را ادامه دهد و نفسش را از شهوات حبس کند و بهسوی خدا پناه طلبد و استغاثه کند تا او را بر وفای توبه حفظ نماید و از بازگشت به گناهان گذشته مصون دارد. نفس را در میدان کوشش و عبادت ریاضت دهد. پس طاعات فوتشده را قضا و اموال که به ظلم گرفته را به صاحبانشان رد و حقّ النّاس را ادا کند تا به استقامت موفّق و از درجهٔ توّابین ساقط نشود.
توبه نصوح
نصوح در لغت به معنای ناصح و نصیحتگر است و صیغه مبالغه نُصح.
توبه اقسامی دارد و درجه اعلای آن توبه نصوح است و توبهای است که در آن رجوع به گناه نباشد.
در سوره تحریم ۸ فرمود: «یا ایّها الذّین آمنوا توبوا اِلَی الله توبهً نصوحاً: ای کسانی که ایمان آوردهاید بهسوی خداوند توبهای راستین کنید.» و گفتهاند: توبهای که «خالِصهً لِوَجهِ الله: خالصاً برای رضای خدا باشد.»
از رسول خدا صلیالله علیه و آله دربارهٔ توبه نصوح سؤال شد. فرمود: «که توبهای کند که بعد از آن بهسوی گناه بازنگردد چنانکه شیر دوشیده شده به پستان بازنگردد.»
توبهای کردم حقیقت با خدا **** نشکنم تا جان شدن از تن جدا (مثنوی)
توبه نصوح بر سه شرط است: پشیمانی بر گذشته، عزم بر عدم عود، تدارک ذنوب به حسنات.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هرگاه بنده توبهٔ نصوح کند خداوند او را دوست بدارد. پس در دنیا و آخرت گناه او را بپوشاند.»
و مرید را چاره از توبه نَصوح نیست که اساس آن محکم باشد؛ زیرا که بنای جمیع افعال و اعمال بر این اصل باشد و اگر این اساس به خلل باشد در بدایت، خلل آن ظاهر شود و در نهایت، آنهمه رنج برده حبط شود.
توبه از توبه
گفتهاند توبه از توبه میباید کرد؛ یعنی نظر از رجوع خود بردارد و نظر به ارجاع حق اندازد که از مقام قهر به مقام لطف درآمده و از مقام تبعید به مقام تقریب.
ای تو از حال گذشته توبه جو! **** کی کنی توبه ازین توبه؟ بگو (مثنوی)
توبه نشاندهندهٔ بقایای هستی مجازی سالک است درحالیکه مطلوب نهایی رسیدن به مقام استغراق و بیخویشی است و فنا؛ و فراموش کردن گناه.