توحید افعالی
توحید افعالی یعنی اعتقاد به وحدانیّت در فعل خداوند که همه کاره یکی است.
توحید افعالی به این معناست که هر فعلی که در جهان به وقوع میپیوندد، تحت سیطرهٔ قدرت خدای متعال و خداست و تقدیر اوست و هیچ فاعلی به موازات یا مستقبل از او وجود ندارد و این بر همه افعال الهی منطبق است و از مهمترین آنها؛ آفرینش، روبوبیّت و تدبیر اوست.
صفات فعلیه بر خلاف صفات ذاتیه بر ضد آنها موصوف میشوند مثل احیاء و ممات، غضب و رحمت …
در سوره رعد ۱۴ فرمود: «قل الله خالق کلّ شیءٍ و هو الْواحد القهّار: بگو خداوند آفریدگار هر چیزی است و اوست یگانه قهار.»
توحید افعالی یعنی اعتقاد به اینکه هر اثر و عملی که از فاعل و مؤثر سر بزند، به اذن خدای تعالی و تحت ربوبیّت او صورت گرفته.
صفاتی که به خداوند متّصف میشوند مانند رزق دادن و خلق کردن را صفات فعل میگویند. پس وقتی میآفریند و خلق میکند و یا رزق میدهد، تحقق صفت در خارج و غیب به وقوع میپیوندد و این میتواند در نوع افعالش زمانی باشد و زمانی بنا شده؛
در واقع صفت افعال، اضافیه میباشند و تحقق آن با مخلوق و یا مرزوق خواهد بود.
خداوند در صفات فعل یکجا در قرآن از غضب خود نام میبرد: «غضب الله علیهم»
و در جای دیگر از رضایت خود از بندگان نام میبرد: «رضی الله عنهم»
از این جهت در صفات فعل گفته میشود: خدا هم زنده میکند و هم میمیراند.
پس عطا و منع از فعل اوست. او به حکمت و مصالح پدید میآورد محو میکند.
در باب توحید افعالی گوییم که خلق، رزق، احیاء، اماته، غِنی، فقر، عزّت، ذلت، مرض، صحّت به ید قدرت حق است غایة الامر.
گاهی افاضه به اسباب عادی است چه اسباب اختیاری و چه غیر اختیاری و گاه به توسط اسباب غیر عادی صورت پذیرد.
در سوره فتح ۱۰ فرمود: «ای پیامبر، کسانی که با تو بیعت میکنند، همانا با خدا بیعت مینمایند که دست خدا فوق همه دستهاست.»
در سوره توبه ۱۴ میفرماید: «کفّار را بکشید که خدا آنان را به دستتان عذاب میکند.»
مراتب توحید افعالی در چهار مرتبه است و مردم از این جهت بر چهار دستهاند:
۱) اکثر مردم کارها را منوط به اسباب و وسایل و نیروی خود میدانند و همینطور عوامل طبیعت و حتی اگر بلایی به آنها برسد، آن را خشم طبیعت میدانند و به تقدیرات الهی معتقد نیستند و این قسم کافرند.
۲) توحید منافقین که قبول دارند خداوند قادر است و به زبان اقرار میکنند که کارها تحت تقدیر اوست، لکن تکیه به اسباب دارند و یا تارک عبادت و مرتکب معاصیاند.
۳) که آثار آن هم در قلب ظاهر است و تمام اسباب و وسائط را مقهور تحت قدرت او میدانند که این توحید خواص است.
۴) توحید انبیاء و ائمه و اولیاء علیهالسلام که ابداً به اسباب نظر ندارند و به کلّی از اسباب و وسائط و نیروی خود چشمپوشی نمودهاند و معتقدند تا مشیّت حق تعلّق نگیرد، حتی یک برگ از درخت ساقط نشود و اگر تعلّق گرفت، رادع و مانعی نمیتواند جلوی آن را بگیرد این قسم ایمان کامل دارند. گویند: «لا حول و لا قوه اِلّا بالله العلی العظیم.»
از بزرگی از توحید پرسیدند فرمود: آنکه بشناسی که حرکات و سکنات خلق، همه فعل خداست و کسی را با او شرکت نیست. چون این بهجا آوردی، شرط توحید به جا آوردی.
از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آن را به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگتر از آن نیست. اگر این نکته را رعایت کنی از وادی اَمن سر درمیآوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی از ربّت تعریف کن.
در توحید افعالی میگوییم همه فعل، فعل خداست از جهت آنکه به تو علم، قدرت، حیات … داده. امّا وقتی کار خیری انجام میدهیم، توفیق انجام عمل خیر از خدای متعال است ولی اگر کار شرّی انجام دهیم، این از نفس است.
بعد در توحید افعالی در کار خیر خدای متعال پاداش میدهد و جزای احسان میکند؛ و در کار شرّ عقاب میکند، چوب میزند و انتقام میگیرد. در واقع اینجور که اسباب مرض را خود آماده میکنیم (علّت از خودمان است) لازمهاش این است که مرض (معلولش) بیاید. حضرت ابراهیم فرمود: «اذا مَرضتُ و هو یشفین.» (شعرا ۸۰) چرا گفت مریض میشوم؟ چون اسباب مریضی را خودش فراهم کرده و خودش نمیتواند شفا دهد. شفا از خداوند است.